پیل سوختی

درود
در پست های زیر پیل سوختی به صورت کامل توضیح داده شده که تمامی آنها از وبسایت کمیته راهبردی پیل سوختی
برداشت شده.
لطفا نظر یادتون نره

پیل های سوختی ، ابزارهای الکتروشیمیایی هستند که انرژی شیمیایی را مستقیماً به انرژی الکتریکی تبدیل می کنند.  ازجمله مزایای مهم این فن‌آوری نوین موارد زیر می‌باشد:
  • پاک بودن
  • کارکرد بی‌صدا
  • عدم انتشار گازهای گلخانه‌ای
  •  مدولار بودن
  • بهره‌برداری راحت
  • ایمنی
  • هزینه نصب و تعمیر و نگهداری پایین
  • عدم وجود اجزای متحرک
  • امکان اتصال به میکروتوربین
  • امکان استفاده در نقاط دور از شبکه

کارکرد و اهمیت پیل سوختی

شناخت كلي پيل‌سوختي

پيل‌‌سوختي نوعي پیل الكتروشيميايي است كه انرژي شيميايي حاصل از واكنش را مستقيماً به انرژي الكتريكي تبديل مي‌کند. سازه و بدنه اصلي پيل‌سوختي از الكتروليت، الكترود آند و الكترود كاتد تشكيل شده است. نماي كلي يك پيل‌سوختي به همراه گازهاي واكنش دهنده و توليد شده و مسير حركت يونها در شكل ارائه شده است.

پيل سوختي يك دستگاه تبديل انرژي است كه به لحاظ نظري تا زماني كه ماده اكسيد كننده و سوخت در الكترودهاي آن تأمين شود قابليت توليد انرژي الكتريكي را دارد. البته در عمل استهلاك، خوردگي و بد عمل كردن اجزاي تشكيل دهنده، طول عمر پيل‌سوختي را كاهش مي‌دهد.

در يك پيل‌سوختي، سوخت‌ به طور پيوسته به الكترود آند و اکسيژن به الكترود کاتد تزريق مي‌شود و واكنش‌هاي الكتروشيميايي در الكترودها انجام شده و با ايجاد پتانسيل الکتريکي جريان الكتريكي برقرار مي‌گردد. اگرچه پيل‌سوختي اجزاء و ويژگيهاي مشابه يک باتري را دارد اما از بسياري جهات با آن متفاوت است. باتري يك وسيله ذخيره انرژي است و بيشترين انرژي قابل استحصال از آن به وسيله ميزان ماده شيميايي واكنش دهنده كه در خود باتري ذخيره شده است (عموماً در الکترودها) تعيين مي‌شود. چنانچه ماده واكنش دهنده در باتري كاملاً مصرف شود، توليد انرژي الكتريكي متوقف خواهد شد (باتري تخليه مي‌شود). در باتري هاي نسل دوم ماده واكنش دهنده با شارژ مجدد، دوباره احيا مي‌شود كه اين عمل مستلزم تأمين انرژي از يك منبع خارجي است. در اين حالت نيز انرژي الكتريكي ذخيره شده در باتري محدود و وابسته به ميزان ماده واكنش دهنده در آن خواهد بود.

گاز‌ اکسيد کننده نظير هوا يا اکسيژن خالص در الکترود کاتد که با صفحه الکتروليت در تماس است جريان پيدا مي‌‌کند و با اكسيداسيون الكتروشيميايي سوخت كه معمولاً هيدروژن است و با احياء اكسيد كننده انرژي شيميايي گازهاي واکنش‌گر به انرژي الکتريکي تبديل مي‌شود.

از نظر تئوري، هر ماده‌اي كه به صورت شيميايي قابل اكسيد شدن باشد و بتوان آن را به صورت پيوسته (به صورت سيال) به پيل‌سوختي تزريق كرد، مي‌تواند به عنوان سوخت در الكترود آند پيل‌سوختي مورد استفاده قرار گيرد. به طور مشابه ماده اكسيد كننده سيالي است كه بتواند با نرخ منا‌‌سبي احيا شود.

گاز هيدروژن به دليل تمايل واكنش دهندگي بالا به همراه چگالي انرژي بالا به عنوان سوخت ايده‌آل در پيل‌سوختي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. هيدروژن را مي‌توان از تبديل هيدروكربن‌ها از طريق واكنش ‌كاتاليستي، توليد و به صورتهاي گوناگون ذخيره سازي‌كرد. اكسيژن مورد نياز در پيل‌سوختي به طور مستقيم از هوا تهيه مي‌شود. بر روي سطح الکترودهاي آند و کاتد پيل‌سوختي واکنش اکسيداسيون و احياء در ناحيه سه فازي (و در صورت جامد بودن الکتروليت دو فازي) نزديک سطح مشترک واكنش دهنده‌ها، كاتاليست و الكتروليت صورت مي‌گيرد. اين ناحيه سه فازي نقش مهمي در عملكرد الكتروشيميايي پيل‌سوختي به ويژه پيل‌هاي‌سوختي با الكتروليت مايع دارد. در اينگونه پيل‌هاي‌سوختي، گازهاي واكنش دهنده از ميان يك لايه نازك از الكتروليت كه سطح الكترودهاي متخلخل را پوشانده است عبور كرده و واكنش الكتروشيميايي مناسب روي سطح الكترود مربوطه انجام مي‌شود. چنانچه الكترود متخلخل حاوي مقادير بيش از حد الكتروليت باشد الكترود در اصطلاح غرق (flood) شده و به اين ترتيب انتقال واکنشگرهاي گازي محلول در الكتروليت به مکان‌هاي واكنش محدود مي‌شود. در نتيجه عملكرد الكتروشيميايي الكترود متخلخل تضعيف مي‌شود لذا ضروري است كه در ساختار الكترودهاي متخلخل يك تعادل مناسب بين الكترود، الكتروليت و فاز گازي ايجاد شود.

تلاش‌هاي اخير جهت بهبود عملكرد واکنش الكترو‌شيميايي، کاهش هزينه‌هاي توليد، كاهش ضخامت اجزاي پيل‌سوختي و در عين حال اصلاح و بهبود ساختار الكترودها و فاز الكتروليت متمرکز شده است. الكتروليت با هدايت يون‌ها بين الكترودها سبب تكميل مدار الكتريكي پيل‌سوختي مي‌شود. الکتروليت يك مانع فيزيكي بين سوخت و گاز اكسيژن ايجاد مي‌كند و مانع اختلاط مستقيم آنها مي‌شود. وظيفه صفحات الكترود متخلخل در پيل‌سوختي شامل موارد زير است:

1ـ ايجاد يك سطح فعال و مناسب كه واكنش هاي الكتروشيميايي روي اين سطوح انجام مي‌شود.

2ـ هدايت يونهاي حاصل از واكنش به داخل يا خارج از ناحيه تبادل سه فازي و انتقال الکترون‌هاي توليدي به مدار خارجي (الكترودها بايد هدايت الكتريكي خوبي داشته باشد).

براي افزايش سطح تماس واكنش دهنده‌ها با کاتاليست لازم است كه ساختار الكترود، متخلخل بوده و ميزان سطح در دسترس و پوشش داده شده توسط كاتاليست نسبت به حجم الکترود زياد باشد. ساختار متخلخل، دسترسي راحت اجزاء واکنش دهنده به مراکز فعال را ميسر مي‌سازد.

نرخ واكنش‌هاي الکتروشيمي با افزايش دما افزايش پيدا مي‌كند، لذا خاصيت كاتاليزوري ‌الكترودها در پيل‌هاي‌سوختي دما پايين از اهميت بيشتري در مقايسه با پيل‌سوختي دما بالا برخوردار است. الكترودهاي متخلخل بايد در هر ‌دو طرف تماس با الكتروليت و گازهاي واکنش‌دهنده، نفوذ‌پذير باشند تا حدي كه توسط الكتروليت اشباع نشده و بوسيله گازهاي واکنش دهنده خشك نشوند.

تاريخچه پیل سوختی

اگر چه پيل‌سوختي به تازگي به عنوان يكي از راهكارهاي توليد انرژي الكتريكي مطرح شده است ولي تاريخچه آن به قرن نوزدهم و كار دانشمند انگلیسی سرویلیام گرو بر مي‌گردد. او اولين پيل‌سوختي را در سال 1839 با سرمشق گرفتن از واکنش الکترولیز آب، طی واکنش معکوس و در حضور کاتالیست پلاتین ساخت.

واژه "پيل‌سوختي" در سال 1889 توسط لودويک مند و چارلز لنجر به كار گرفته شد. آنها نوعي پيل‌سوختي که هوا و سوخت ذغال‌سنگ را مصرف مي‌کرد، ساختند. تلاش‌هاي متعددي در اوايل قرن بيستم در جهت توسعه پيل‌سوختي انجام شد که به دليل عدم درک علمي مسئله هيچ يک موفقيت آميز نبود. علاقه به استفاده از پیل سوختی با کشف سوخت‌های فسیلی ارزان و رواج موتورهای بخار کمرنگ گردید.

فصلي ديگر از تاريخچه تحقيقات پيل‌سوختي توسط فرانسيس بيكن از دانشگاه كمبريج انجام شد. او در سال 1932 بر روي ماشين ساخته شده توسط مند و لنجر اصلاحات بسياري انجام داد. اين اصلاحات شامل جايگزيني كاتاليست گرانقيمت پلاتين با نيكل و همچنين استفاده از هيدروكسيدپتاسيم قليايي به جاي اسيد سولفوريك به دليل مزيت عدم خورندگي آن مي‌باشد. اين اختراع كه اولين پيل‌سوختي قليايي بود، “Bacon Cell” ناميده شد. او 27 سال تحقيقات خود را ادامه داد تا توانست يك پيل‌سوختي كامل وكارا ارائه نمايد. بيكون در سال 1959 پيل‌سوختي با توان 5 كيلووات را توليد نمود كه مي‌توانست نيروي محركه يك دستگاه جوشكاري را تامين نمايد.

تحقيقات جديد در اين عرصه از اوايل دهه 60 میلادی با اوج گيري فعالیت‌های مربوط به تسخیر فضا توسط انسان آغاز شد. مركز تحقيقات ناسا در پي تامين نيرو جهت پروازهاي فضايي با سرنشين بود. ناسا پس از رد گزينه‌هاي موجود نظير باتري (به علت سنگيني)، انرژي خورشيدي(به علت گران بودن) و انرژي هسته‌اي (به علت ريسك بالا) پيل‌سوختي را انتخاب نمود.

تحقيقات در اين زمينه به ساخت پيل‌سوختي پليمري توسط شركت جنرال الكتريك منجر شد. ایالات متحده فن‌آوری پیل سوختی را در برنامه فضايي Gemini استفاده نمود كه اولين كاربرد تجاري پيل‌سوختي بود.

پرت و ويتني دو سازنده موتور هواپیما پيل‌سوختي قليايي بيكن را به منظور كاهش وزن و افزايش طول عمر اصلاح نموده و آن را در برنامه فضايي آپولو به كار بردند. در هر دو پروژه پيل‌سوختي بعنوان منبع انرژي الكتريكي براي فضاپيما استفاده شدند. اما در پروژه آپولو پيل‌هاي سوختي براي فضانوردان آب آشاميدني نيز توليد مي‌كرد. پس از کاربرد پيل‌هاي سوختي در اين پروژه‌ها، دولت‌ها و شركت‌ها به اين فن‌آوري جديد به عنوان منبع مناسبي براي تولید انرژي پاك در آينده توجه روزافزوني نشان دادند.

از سال 1970 فنآوري پيل‌سوختي براي سيستم‌هاي زميني توسعه يافت. تحريم نفتي از سال1973-1979 موجب تشديد تلاش دولتمردان امريكا و محققين در توسعه اين فن‌آوري به جهت قطع وابستگي به واردات نفتي گشت.

در طول دهه 80 تلاش محققين بر تهيه مواد مورد نياز، انتخاب سوخت مناسب و كاهش هزينه استوار بود. همچنين اولين محصول تجاري جهت تامين نيرو محركه خودرو در سال1993 توسط شركت بلارد ارائه شد.

انواع پيل‌سوختي و خصوصيات هر يك در جدول زير مشخص است.


پیل سوختی قلیایی
پیل سوختی
متانولی
پیل سوختی
کربنات lمذاب
پیل سوختی
اسید فسفریک
پیل سوختی
پلیمری
پیل سوختی
اکسیدجامد
الکترولیت
هیدروکسید پتاسیم
غشاء پلیمری
مایع کربنات مذاب ثابت
مایع اسید فسفریک ثابت
غشاء تعویض یونی
سرامیک
دمای عملیاتی
90-60
130-60
650
200
80
1000
بازده
60-40%
40%
60-45%
40-35%
60-40%
65-50%
توان تولیدی
تا 20 کيلووات
کمتر از 10 کيلووات
بيش از يک مگاوات
بيش از 50 کيلووات
تا 250 کيلووات
بيش از 200 کيلووات
کاربرد
زير دريايي و فضايي
کاربردهاي قابل حمل
نيروگاهي
نيروگاهي
وسائل نقليه، نيرو گاهي کوچک
نيروگاهي

تاريخچه پيل‌سوختي قليايي
فرانسيس بيکن آزمايشات خود در زمينه الکتروليت قليائي را در اواخر سال 1930 آغاز نمود و هيدروکسيدپتاسيم جايگزين الکتروليت اسيدسولفوريك که به تازگي توسط گرو کشف شده بود، گرديد. هيدروکسيدپتاسيم کارایي مشابه اسيد سولفوريك دارد ولي خورنده الکترودها نمي باشد. پيل بيکن همچنين از الکترودهاي نفوذ گاز متخلخل تشكيل شده بود. الکترودهاي متخلخل، مساحت سطح را افزايش داده موجب واکنش بين الکترود، الکتروليت و سوخت مي‌گردد. همچنين بيکن گازهاي فشرده را جهت جلوگیری از پديده طغيان به کار برد. پس از گذشت 12 سال، بيکن جهت ارائه پيل سوختی قليائي در مقياس بزرگ پيشرفت کافي ایجاد نمود.
در سال 1959 Allis-Chalmers یک تراکتور پیل سوختی ارائه نمود که توان سری پیل سوختی آن 15000 وات و متشکل از 1008 تک سل بود. این تراکتور قادر به کشیدن وزن 3000 پوند بود. Allice-Chalmer، برنامه‌هاي تحقيقاتي خود را با ساخت کاميون گلف، زيردريايي و جرثقيل ادامه داد. سازمان نيروي هوايي امريکا در اين برنامه‌ها مشارکت داشت.
شرکت Union Carbide در اواخر دهه1950 و 1960 آزمايشاتي را بر روي پيل‌هاي سوختی قليایي انجام داد. آنها پيل‌هاي ‌سوختي با الکترود نفوذ گاز از جنس کربن را در دستگاه رادار براي ارتش امريکا و به عنوان نيرومحرکه موتورسيکلت‌ به کار گرفتند. در همان زمان ادوارد جاستی از آلمان الکترودهاي نفوذ‌کننده گاز از جنس نیکل اسفنجی که بر روي ماتريس نيکل‌کربونيل نگهداري مي‌شدند را ارائه نمود.
در اوايل سال 1960 سازنده‌هاي موتورهاي هواپيماي Pratt و سازمان Whitney، ارائه دهنده گواهينامه به اختراعات بيکن و سازمان بين‌المللي هوانوردي و مديريت فضا (ناسا) قرار ساخت آپولو فضاپيما با پيل‌سوختي قليائي را بستند.
پيل‌هاي‌سوختي قليائي با چالش‌هايي روبرو هستند از جمله: نياز به هيدروژن خالص و کاتاليست گران قيمت پلاتين دارند و از طرف ديگر پيل‌هاي‌سوختي رقابت سختي با انواع ديگر پيل‌هاي‌سوختي در پيش‌رو دارند.
فعاليت تحقيقاتي دكتر فرانسيس بيكن نقش مهمي در گسترش و ارائه پيل‌هاي سوختي قليايي داشته است. بيكن (Bacon) كار تحقيقاتي خود را در اين زمينه از سال 1932 آغاز كرد و ساخت يك مولد 5 كيلوواتي از پيل‌سوختي قليايي را به همراه ارزيابي كارايي اين پيل در سال 1952 به پايان رساند.
در آلمان بيشترين تلاش‌ها در زمينه پيل‌سوختي قليايي توسط دو شركت زيمنس (siemens) و وارتا (Varta) انجام شد. در اين شركت‌ها علاوه بر پيل‌سوختي قليايي تلاش براي توليد پيل‌هاي‌سوختي ديگر با الكتروليت‌هاي متفاوت نيز انجام مي‌شد. هر دو شركت بر روي پيل‌سوختي با سوخت هيدرازين و متانول كار مي‌كردند كه پس از چند سال كار بر روي اين سوخت‌ها، تلاش‌ها در اين زمينه‌ها متوقف شد.
در اوائل دهه 1970 شركت زيمنس (siemens) پيل‌سوختي قليايي با سوخت (H2-O2) را به عنوان زمينه مناسب براي فعاليتهاي‌ بعدي انتخاب كرد. الكترود مورد استفاده در اين پيل از فلزات كمياب و گرانقيمت نبود. الكترودها عبارت بودند از "راني نيكل" (آلياژ نيکل و آلومينيم در آند و نقره در كاتد). كار بر روي اين نوع پيل‌سوختي در شركت زيمنس ادامه پيدا كرد تا اينكه در نيمه‌هاي دهه هفتاد، يك واحد 6 كيلووات پيل‌سوختي قليايي با طراحي مهندسي قابل توجه جهت كاهش حجم ارائه شد. وزن اين واحد 85 كيلوگرم و توان و ولتاژ توليدي آن 6 کيلووات در 48 ولت بود.
در ايالات متحده شرکت UTC مولد پيل‌سوختي 7 كيلووات را جهت کاربري در سفينه‌هاي فضايي و ماهواره‌ها توليد نمود. از دهه هفتاد تا کنون اين نوع پيل‌سوختي برق و آب مورد نياز براي سفينه هاي فضايي را تامين مي‌كند.

تاريخچه پيل‌سوختي اسيد فسفريك (PAFC)
استفاده از اسيد به عنوان الکتروليت از سال 1842 توسط گرو آغاز شد. او از اسيد سولفوريک استفاده کرد، اما اسيد فسفريک يک رساناي ضعيف الکتريسيته بوده و جذاب نبود. بنابراين PAFCنسبت به ساير انواع پيل‌سوختي آهسته‌تر توسعه يافتند. در سال 1961، المر و تانر در مقاله‌اي به نام " پيل‌هاي‌سوختي با دماي مياني" موفقيت‌هاي تازه‌اي را منتشر ساختند. آنها تشريح نمودند که در آزمايشاتشان از الکتروليتي استفاده کردند که 35 درصد اسيدفسفريک و 65 درصد پودر سيليکاي چسبيده شده به يک واشر تفلوني دارد. آنها اذعان نمودند که بر خلاف اسيدسولفوريک، اسيدفسفريک تحت شرايط عملياتي پايداري خود را به لحاظ الکتروشيمي از دست نمي‌دهد.
مهمترين فعاليت‌ها در زمينه توليد پيل‌سوختي اسيد فسفريک در اواخر دهه 1960 تحت نام پروژهTARGET توسط گروهي متشكل از متخصصين صنايع برق و گاز آغاز شد. هدف اصلي از اين برنامه گسترش نيروگاه‌هاي توليد توامان برق و حرارت جهت مصارف خانگي و كوچك بود. پيل‌سوختي اسيد فسفريك به دليل عدم حساسيت به CO2 در اين زمينه مورد استفاده قرار گرفت.
تعداد 65 مولد پيل‌سوختي اسيد فسفريک با سوخت گاز طبيعي توسط شركت‌هاي سازنده موتور هواپيما Patt و شركت Whitney و با همکاري شرکت گاز آمريکا در فاصله زماني 83-1969 در آمريكا، كانادا و ژاپن، نصب و راه اندازي گرديد. توان اين واحدها از 15 کيلووات در سال 1969 به 5 مگاوات در سال 1983 رسيد.
همچنين آزمايشگاه ملي لوس‌آلاموس مطالعات پيل‌سوختي را آغاز نمود و با هدف ساخت خودروي برقي يک خودروي گلف را با پيل‌سوختي اسيدفسفريک ارائه نمود.
افزايش ميزان تحقيقات به منظور پاسخ دادن به نيازهاي تجاري در زمينه توليد تجاري پيل‌هاي سوختي بوده و فعاليت هاي زيردر جهت پيشرفت پيل‌سوختي اسيد فسفريک به منظور دستيابي به بازارهاي تجاري انجام شد:
1. توليد، نصب و راه اندازي 48 واحد نيروگاه 40 کيلووات پيل‌سوختي اسيد فسفريک به منظور توليد همزمان برق و حرارت از سال 1976. اين پروژه با حمايت GRI و DOE انجام شد.
2. نصب نيروگاه‌هاي 1 مگاوات و 5/4 مگاوات جهت توليد انرژي الکتريکي توسط شرکت UTC. همچنين نصب 245 واحد PC25 با توان 200 کيلووات را از سال 1990 به فروش رسانيد.
3. فعاليتهاي تحقيقاتي توسط شرکت‌هاي Westinghouse و Engelhard در زمينه توسعه نيروگاه‌هاي پيل‌سوختي اسيد فسفريک (PAFC) با سيستم خنک کننده هوا يا روغن.
بحران انرژي در سال 1973 سبب افزايش فعاليت ها در زمينه احداث نيروگاه‌هاي پيل‌سوختي اسيد فسفريک شد. اين پيشرفت‌ها نه تنها در ايالات متحده بلكه در ژاپن هم مشاهده شد.
در ژاپن برنامه Moonlight با پشتيباني دولت ژاپن، به توسعه فن‌آوري‌هايي با مصرف بهينه انرژي پرداخت. اين برنامه‌ها شامل ساخت و نصب دو نيروگاه يک مگاوات از پيل‌سوختي اسيد فسفريک مي‌شد.


تاريخچه پيل‌سوختي کربنات مذاب (MCFC)
تاريخچه توسعه فن‌آوري پيل‌هاي سوختي اکسيد جامد وکربنات مذاب در يک مسير قرار داشتند تا اينکه در دهه 1950 مسير تحقيقات در رابطه با اين دو نوع پيل‌سوختي از يکديگر جدا شد. در دهه 1930 در کشور سوئيس Emil Baur و H. Preis آزمايشاتي را با الکتروليت اکسيد‌جامد در دماي بالا انجام دادند و با مشکلاتي از قبيل هدايت الکتريکي و واکنش‌هاي جانبي ناخواسته روبرو شدند. واکنش‌هاي جانبي از قبيل واکنش الکتروليت با گاز مونوکسيدکربن و گازهاي واکنش‌گر بودند.
در انتهاي دهه1950 دانشمندان آلماني Broers و Ketelaar بر پايه تجربيات قبلي و تجربه غير موفق الکتروليت اکسيد جامد، توجه خود را بر روي الکتروليت نمک‌هاي ‌کربنات مذاب متمرکز کردند.
کار با الکتروليت‌هاي کربنات مذاب راحتتر بوده و نيازي به فرآيندهاي پيچيده توليد پيل‌سوختي اکسيد جامد وجود نداشت. با توجه به دماي بالاي کارکرد اين نوع پيل‌سوختي و مزاياي متعدد آن بحث نيروگاهي اين نوع پيل‌سوختي مورد توجه قرار گرفته است.
در سال 1960 بروئرس (Broers)و کتيلار (Ketelaar) گزارش کردند که موفق به ساخت يک تک سل شده‌اند که در ساخت آن از الکتروليت کربنات مذاب با مخلوط کربنات‌هاي ليتيم، سديم و پتاسيم توزيع شده در بستر اکسيد منيزيم استفاده شده است اين تک سل به مدت 6 ماه کارکرد داشته است. با اين وجود Broers و Ketelaar متوجه شدند که يون کربنات با گذشت زمان با اجزاي سل وارد واکنش شده و مصرف مي‌شود.
تقريباً در همين زمان دکتر فرانسيس بيکن از الکتروليت کربنات مذاب بدون استفاده از بستر، جهت ساخت پيل‌سوختي کربنات مذاب استفاده کرد و در نهايت تحقيقات دو گروه فوق بر روي الکتروليت با ساختار خمير مانند متمرکز شد.
در نيمه‌هاي دهه 1960 مرکز تحقيقات و گسترش وسايل قابل حمل ارتش ايالات متحده (MERDC) پيل‌سوختي کربنات مذاب ساخته شده توسطTexas Instrument را مورد آزمايش قرار داد. محدودة توان اين پيل‌هاي ‌سوختي بين 100 تا 1000 وات بود. اين پيل‌هاي ‌سوختي مجهز به مبدل سوخت خارجي بوده و با سوخت بنزين کار مي‌کردند.

تاريخچه پيل‌سوختي اكسيد جامد (SOFC)
در سال 1899 اولين اكسيد جامد با خاصيت هدايت يوني توسط نرنست با فرمول (ZrO2)0.85 (Y2O3)0.15 ساخته شد. درسال 1937 بار و پريس اين مواد را براي ساخت اولين پيل‌سوختي اكسيد جامد مورد استفاده قرار دادند. آند در اين پيل‌سوختي از جنس كك و كاتد از جنس اكسيد آهن بود و دماي كاركرد اين پيل‌سوختي1050 درجه سانتيگراد و گازهاي واكنش دهنده در اين پيل‌سوختي هيدروژن و هوا بودند. دانسيته جريان 1 و ولتاژ توليدي سل mV 650 بود.
در تحقيقات بعدي ويسبارت و روكا پيل‌سوختي اكسيد جامدي را تهيه كردند كه در آن زيركونيا پايدار شده توسط كلسيم به عنوان الكتروليت استفاده شده بود. در اين نوع پيل‌سوختي هيدروژن و هيدروكربن‌ها به عنوان سوخت مورد استفاده قرار گرفتند. مقاومت لايه ضخيم الكتروليت، ولتاژ خروجي را محدود مي‌کرد.
در سال 1940 شرکت روسي Davtyan از ترکيب شن مونازيت با کربنات سديم، تري اکسيد تنگستن به منظور افزايش هدايت‌پذيري و مقاومت مکانيکي استفاده نمودند.
اولين سري پيل‌سوختي اكسيد جامد (SOFC) توسط آرچر و همكارانش در سال 1965 توليد شد. توان اين پيل 100 وات و الكتروليت آن زير‌كونياي پايدار شده توسط كلسيم بود و الكترودها از جنس پلاتين سينتر شده بودند. الكترودهاي گران قيمت پلاتين كه در ابتدا در اين نوع پيل‌سوختي مورد استفاده قرار مي‌گرفت، با الكترودهايي از جنس سرميت (مخلوط سراميك و فلز) نيكل و زيركونيا جايگزين شدند. الكترودهايي از جنس اكسيدهاي فلزي هادي الكتريسته نيز مورد آزمايش و بررسي قرار گرفتند.
در اواخر سال 1950، تحقيقات در زمينه فن‌آوري اکسيد جامد در سازمان مرکز صنعتي در Hague، هلند و اتحاديه شرکت‌هاي ذغال سنگ در پنسيلوانيا و جنرال الکتريک روند پرشتابي را آغاز کرد.
شرکت وستينگهاوس در سال 1962 از اکسيد زيرکنيم و اکسيد کلسيم استفاده نمود. امروزه در حدود 40 شرکت در زمينه پيل‌سوختي اکسيدجامد به تحقيق و توسعه مشغول هستند.

تاريخچه پيل‌سوختي پليمري
فن‌آوري پيل‌سوختي پليمري در سال1960در شرکت جنرال الکتريک توسط T. Grubb و L. Niedrach ابداع شد. اولين موفقيت جنرال الکتريک در تولید پیل سوختی پلیمری در اواسط دهه1960 در پی همکاري اين شرکت با U.S. Navy’s Bureau of Ship وU.S. Army Signal Corp. به منظور ساخت مولدهاي کوچک برق بود. اين مولدها با سوخت هيدروژن توليدي از ترکيب آب و هيدريد ليتيم تغذیه می شود. پيل‌سوختي تهيه شده کوچک و قابل حمل بود و در آن از کاتاليست گران قيمت پلاتين استفاده شده بود.
تکنولوژي پيل‌سوختي پليمري در پروژه جمینی ناسا نيز مورد استفاده قرار گرفت. در برنامه‌هاي فضايي Mercury از باطري‌ به عنوان منابع تامين انرژي استفاده شد ولي براي پروژه آپولو نياز به وسيله‌اي با طول عمر بيشتر بود. لذا براي اين منظور پيل‌هاي سوختي پليمري ساخت شرکت جنرال الکتريک مورد تست و آزمايش قرار گرفت. ولي مدل های اولیه پيل‌سوختي پليمري(PB2) با برخي مشکلات از قبيل نشت اکسيژن از میان غشاء و اثر آلوده کننده ها بر روي عملکرد سل و طول عمر پائين غشاء مواجه ‌شد. از اينرو جنرال الکتريک پيل‌سوختي خود را مورد باز بيني قرار داد و مدل P3 را توليد کرد و با وجود کارکرد ضعیف آن در Gemini5 مورد استفاده قرار گرفت. ناسا در پروازهای فضایی بعدی خود از پیل سوختی قلیایی استفاده نمود.
شرکت جنرال الکتریک فعالیت خود را در دهه 1970 با توسعه فنآوری الکترولیز جهت تجهیزات زیر دریایی با حمایت واحد تولید اکسیژن نیروی دریایی امریکا آغاز نمود. ناوگان انگلیسی Royal در اوایل دهه 1980 این فن آوری را برای ناوگان زیر دریایی خود پذیرفت.
در اوایل دهه1990 سایر گروه ها نیز تحقیقات در این زمینه را آغاز نمودند. آزمایشگاه ملی لوس آلاموس و دانشگاه A&M روش هايی را جهت کاهش میزان کاتالیست مورد نیاز آزمایش نمودند.

تاريخچه پيل‌سوختي متانولي
پيل‌سوختي متانولي جديدترين فن‌آوري پيل‌سوختي در دهه اخير است. در سال 1995 پيشرفتهاي قابل توجهي در زمينه فن‌آوري پيل‌سوختي متانولي در مقیاس بزرگ در آمريکا آغاز شد.
مطالعات اولیه در JPL (1997)، و در آزمایشگاه ملی لوس آلاموس(2000) و در دانشگاه ایالتی Penn (2001) انجام شد. درحال حاضر در اغلب مراکز تحقيقاتي و بيشتر شرکت‌هاي پيل‌سوختي از جمله موتورلا، هیتاچی و توشیبا تحقيق و توسعه برروي پيل‌سوختي متانولي در حال اجرا مي‌باشد.

پيل سوختي ميكروبي

در پايان قرن اخير، ايده استفاده از پيل‌هاي ميكروبي در تلاش براي توليد الكتريسيته ارائه شد. به گونه‌اي كه M.C. Potter پروفسور گياه‌شناسي در دانشگاه Durham، اولين كسي بود كه در سال 1911 كار بر روي آن را آغاز نمود. Potter قصد توليد الكتريسيته از E. coli را داشت. در سال 1931، Branet Cohen با ايجاد تعدادي پيل‌سوختي ميكروبي نيمه كه به صورت سري به يكديگر متصل شده بودند و ظرفيت توليد بيش از 35 ولت تنها با 2 ميلي‌آمپر جريان را داشتند. كار وي را ادامه داد. فعاليت بيشتر در اين زمينه توسط DelDuca و همكاران صورت گرفت. آن‌ها از هيدروژن توليد شده توسط تخمير گلوكز با Clostridium butyricum كه به عنوان ماده واكنش دهنده در آند پيل‌سوختي هوايي و هيدروژن قرار داشت، استفاده نمود. متأسفانه با وجود آن‌كه پيل كار نمود، به دليل طبيعت ناپايدار توليد هيدروژن از طريق ميكروارگانيسم‌ها غيرقابل اطمينان بود. اگرچه اين مسئله در ادامه توسط سوزوكي و همكاران در سال 1976 حل شد).
حتي با گذشت زمان از كار سوزوكي جزئيات كمي از چگونگي عملكرد پيل‌سوختي ميكروبي بدست آمد تا اين‌كه بررسي بيشتر توسط MJ Allen و در ادامه توسط H. Peter Benetto هر دو از King College لندن، صورت گرفت. Bennetto پيل‌سوختي را به عنوان يك روش براي توليد الكتريسينه براي كشورهاي جهان سوم مدنظر قرار داد. او كار خود را در اوايل دهه 1980 شروع و به فهم چگونگي عملكرد پيل‌هاي‌سوختي كمك شايان توجهي نمود.
هم‌اكنون يافته‌ها حاكي از آن است كه الكتريسيته مي‌تواند مستقيماً از تجزيه مواد آلي در يك پيل‌سوختي ميكروبي توليد شود، اگرچه مكانيسم دقيق فرآيند هنوز بايد به درستي مشخص گردد. همانند يك پيل‌سوختي معمولي، يك MFC نيز داراي محفظه كاتدي و آندي دقيق فرآيند مي‌باشد، به‌گونه‌اي كه محفظه آندي غير هوازي از درون به محفظه كاتدي توسط يك غشاء تبادل يوني متصل شده است و مدار به كمك يك سيم خارجي كامل مي‌شود.
ددر ماه مي سال 2007، دانشگاه Queen Sland در استراليا، نمونه آزمايشي MFC خود را به صورت يك پروژه مشترك با شركت Fosters Brewing، تكميل نمود. اين نمونه آزمايشي، با حجم 10 ليتر، فاضلاب كارخانه تخمير را به دي‌اكسيدكربن، آب تميز و الكتريسيته تبديل مي‌نمود. با انجام موفقيت‌آميز اين نمونه آزمايشي، طرح‌هايي براي توليد پياپي 660 گالني ريخته شد تا ميزان تقريبي 2 كيلووات انرژي را تأمين نمايد. اگرچه مقدار انرژي توليدي قابل چشم‌پوشي است، توليد آب تميز براي استراليا از درجه اهميت بالاتري برخوردار بود.
از: fcc.gov.ir

مزایا و معایب پیلهای سوختی

مزاياي پيل سوختي:

· پيل سوختي آلودگي ناشي از سوزاندان سوختهاي فسيلي را حذف نموده و تنها محصول جانبي آن آب مي باشد.

· در صورتيكه هيدروژن مصرفي حاصل از الكتروليز آب باشد نشر گازهاي گلخانه اي به صفر مي رسد.

· بدليل وابسته نبودن به سوختهاي فسيلي متداول نظير بنزين و نفت، وابستگي اقتصادي كشورهاي ناپايدار اقتصادي را حذف مي كند.

· با نصب پيلهاي سوختي نيروگاهي كوچك، شبكه غيرمتمركز نيرو گسترده مي گردد.

· پيل هاي سوختي راندمان بالاتري نسبت به سوختهاي فسيلي متداول نظير نفت و بنزين دارد.

· هيدروژن در هر مكاني از آب و برق توليد مي گردد. لذا پتانسيل توليد سوخت، غيرمتمركز خواهد شد.

· اكثر پيلهاي سوختي در مقايسه با موتورهاي متداول بسيار بي صدا هستند.

· انتقال گرما از پيلهاي دما پايين بسيار كم مي باشد لذا آنها را براي كاربردهاي نظامي مناسب خواهد شد.

· زمان عملكرد آنها از باتريهاي متداول بسيار طولاني تر است. فقط با دو برابر نمودن سوخت مصرفي مي توان زمان عملكرد را دو برابر نمود و نيازي به دو برابر كردن خود پيل نمي باشد.

· سوختگيري مجدد پيلهاي سوختي به راحتي امكان پذير مي باشد و هيچگونه اثرات حافظه اي بر جاي نمي گذارد.

· بعلت عدم وجود اجزاي متحرك نگهداري از آنها بسيار ساده مي باشد.

· نصب و بهره برداري از پيل هاي سوختي بسيار ساده و مقرون به صرفه مي باشد.

· پيل هاي سوختي مدولار مي باشند يعني براحتي توان توليدي از آنها قابل افزايش مي باشد.

· اين مولدها قابليت توليد همزمان برق و حرارت را دارند.

· امكان استفاده از سوختهاي تجديدپذير و سوختهاي فسيلي پاك در آنها وجود دارد.

· به ميكروتوربين ها متصل مي گردند.

· پيل سوختي به تغيير بار الكتريكي پاسخ مي دهد.

· پيل سوختي امكان توليد برق مستقيم با كيفيت بالا را دارد.

· دانسيته نيروي بالا دارد.



معايب پيل سوختي :

· سوختگيري پيل هاي سوختي مشكل اصلي پيلهاي سوختي است. توليد، انتقال، توزيع و ذخيره بعلت نبودن زيرساخت مناسب مشكل مي باشد.

· تبديل هيدروكربن به هيدروژن از طريق مبدل هنوز با چالش هايي روبروست و هنوز فن آوري كاملاً پاك نمي باشد.

· برد خودروهاي پيل سوختي كوتاهتر و زمان سوختگيري و استارت زدن طولاني تري نسبت به خودروهاي متداول دارند.

· پيل هاي سوختي از باتريهاي متداول سنگين تر هستند و محققين در پي كاهش وزن آنها
مي باشند.

· توليد پيل سوختي بدليل نداشتن خط توليد هنوز گران است.

· برخي پيلهاي سوختي از مواد گرانقيمت استفاده مي كنند.

· اين فن آوري هنوز كاملاً توسعه نيافته و محصولات كمي از آن موجود است.

کاربرد نیروگاهی پیل های سوختی


بررسی واحدهای بزرگ پیل‌سوختی نیروگاهی

مرجع: Fuel Cell Today.com

پیل‌های‌سوختی نیروگاهی، واحد‌هایی با توان بیش از 10 کیلووات می‌باشند که به‌صورت متصل یا مستقل از شبکه و به‌عنوان مولد‌های تولید همزمان برق و حرارت (CHP) و CCP یا ژنراتورهای برق عمل می‌کنند. در طول پنج سال گذشته ما شاهد بوده‌ایم ، واحد‌های نیروگاهی پیل‌سوختی کربنات مذاب و اسید‌فسفریک با تخصیص کمک‌های مالی مساعد، در سه ناحیه متمایز به لحاظ اندازه (10 الی 20 کیلووات، 200 الی 300 کیلووات و بالاتر از یک مگاوات) تجاری شده‌اند که برای هر ناحیه کاربردهای متفاوتی مشخص شده است. هم‌چنین تلاش‌ها روي تحقیق و توسعه پیل‌سوختی اکسیدجامد نيز در حال افزایش است.
در دوازده ماه اخیر، شرکت‌های فعال در این زمینه با سناریوی روشﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ business- as- usual کار کرده‌اند و به افزایش اندکی در فروش رسیده اند. پیش‌بینی افزایش اندازه واحد‌های فروخته شده از متوسط به سطح مگاوات محقق گردید. تمرکز اصلی در بازار‌های کلیدی مثل ایالت‌های کالیفرنیا و کنکتیکات ایالات‌متحده بوده است.
از نظر رشد تعداد شرکت‌ها هیچ شرکتی از فعالیت در این عرصه خارج نشده است، اما شرکت زیمنس واحد‌های تجاری پیل‌سوختی اکسید‌جامد خود را یکباره به فروش گذارد و شرکت HydroGen ، دو‌سوم نیروی کار خود را به‌حال تعلیق در‌آورد.
در خصوص توسعه‌های به‌وجود آمده در بازار باید گفت به‌موازات افزایش تعداد واحد‌های فروخته شده به مجتمع‌های اداری و مدارس، قانون‌گذاران و برنامه‌ریزان تجاری توجه بیشتری به تولید غیر‌متمرکز معطوف می‌کنند. مراکز داده و سرور (Server) نیز با توجه به برخی دلایل جدی و بالقوه ارائه شده از سوی شرکت‌های پیل‌سوختی، برای کاربرد‌های CCP خود نیم‌نگاهی به این فن‌آوری‌ دارند و در فکر به‌کارگیری این فن‌آوری‌ها می‌باشند.
رشد بازار:
بررسی‌های صورت گرفته در سال 2006 و 2007 حاکی از توسعه قابل‌توجه بازار نیرو‌گاهی بود اما این مسأله در سال 2008 به یک سناریوی business-as-usual تبدیل شده است. در سه سال اخیر، تعداد واحدهای پذیرفته شده نیروگاهی در حد 50 واحد در سال ثابت مانده است؛ این در حالیست که در این مدت، مگاوات نصب شده واحدهای پیل‌سوختی، دو برابر شده است (نموادر 1).


نمودار 1- تعداد واحدها و مگاوات نصب شده در سال
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)

نمودار (2) این افزایش آهسته یکنواخت را بهتر نشان می‌دهد.

نمودار 2- تعداد سالانه و تراکمی واحدهای جدید
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)
 
ضمن اینکه این بازار تاکنون از مدل boom-and-bust تعدادی از فن‌آوری‌های دیگر دوری کرده، نگرانی‌های آن بیش از نسبت منحنی یادگیری صنعت افزایش یافته است. اگر ما سیستم‌های فعال در زمینه استک‌های پیل‌سوختی و BoP را جداگانه در نظر بگیریم، مشاهده می‌کنیم شیب منحنی یادگیری برای استک‌ها بیشتر از BoP می‌باشد. با بزرگ‌تر شدن اندازه واحد‌ها، تعداد بیشتری استک برای ساخت یک واحد بزرگ به‌هم متصل می‌شوند؛ بنابراین 50 سیستم برای سال 2008 در نمودارهای فوق، توان بیش از دو برابر مقدار آن در سال 2007 را نشان می‌دهد.
مشکل اینجاست که کاهش هزینه موردنیاز، فقط تابعی از هزینه‌های استک نیست و هزینه‌های یکپارچه‌سازی سیستم را نیز شامل می‌شود. این مشکل وقتی شاخص‌تر می‌شود که بدانیم، تجربه نشان داده است نسبت کاهش هزینه در مورد اخیر یعنی یکپارچه‌سازی سیستم، بسیار کند‌تر از کاهش هزینه‌های استک است.
با نگاهی به منحنی مگاوات نصب شده، می‌توانیم تغییر پله‌ای ظرفیت نصب شده را در سال 2008 مشاهده کنیم. این تغییر به‌دلیل افزایش در متوسط اندازه هر واحد است. در حال حاضر، متوسط اندازه هر واحد، یک مگاوات است؛ بنابراین همان‌طور که در شکل 4 مشاهده می‌شود تعداد سیستم‌های فروخته شده، ثابت است اما مگاوات نصب شده روندی افزایش دارد.

نمودار 3- مگاوات نصب شده به‌صورت سالانه و تراکمی
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)

نمودار 4- نصب تعداد واحدهای نصب شده تا مگاوات
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)

در سال جاری تقسیم بازار این واحد‌ها به سه کلاس اندازه، واضح‌تر شده است. واحد‌های 10 کیلووات برای مراکز داده توسعه یافته‌ا‌ند، واحد‌های 250 الی 400 کیلووات برای مجتمع‌های اداری، بیمارستان‌ها، زندان‌ها و غیره توسعه داده شده‌اند و در نهایت واحد‌هایی با توان بیش از 2 مگاوات برای نیرو‌گاه‌ها و مزارع(farms) سِرور توسعه یافته‌اند. استثنای این امر، شرکت فوجی الکتریک است که واحد‌های پیل‌سوختی اسید‌فسفریک 100 کیلووات را به سوپر مارکت‌ها و مراکز اجتماعی متوسط فروخته است. در سال 2008، تعداد واحد‌های مربوط به کلاس 10 کیلووات، کمتر از 5 درصد کل واحد‌ها بوده است.
عطف توجه به مخلوط الکترولیت: امسال نیز ما تعادل همواری را در سیستم‌های ارسالی پیل‌سوختی از نوع کربنات مذاب و اسید‌فسفریک شاهد بودیم که بخش عمده‌ای را به خود اختصاص داده بودند. توجه داشته باشید که در نمودار (5) الکترولیت‌های سیستم‌های ارسالی نشان داده شده است نه مگاوات نصب شده بر حسب نوع الکترولیت.

نمودار 5- سبد سالانه فن‌آوری، درصد پذیرش سالانه هر فن‌آوری
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)

نکته جالب توجه این است که ما در کاربرد نیرو‌گاهی می‌توانیم شاهد بازگشت پیل‌های‌سوختی قلیایی به چهارچوب باشیم. شرکت AFC Energy با Akzo Nobel جهت ارسال یک واحد 50 و یک واحد 200 کیلوواتی با شرط توسعه بیشتر، معامله می‌کند. در حال حاضر، فن‌آوری شرکت با یک تعداد سل مشخص برای 5000 ساعت آزمایش شده است.
اگر ما به منطقه‌ای که استک پیل‌سوختی در آن ساخته می‌شود، توجه کنیم؛ درمی‌یابیم همان‌طور که در نمودار (6) نشان داده شده، منطقه امریکای شمالی با اختصاص حدود دو‌سوم کل استک‌ها در بازار 2008، بسیار قوی است. سهم این بازار در چند سال گذشته تقریباً ثابت بوده است و پیش‌بینی می‌شود این پایداری هم‌چنان باقی بماند. مگر آنکه شرکت‌های اروپایی مثل Rolls Royce و Nuvera تصمیم بگیرند استک‌هایشان را در اروپا و نه در واحدهای واقع در امریکای شمالی بسازند.
در حال حاضر، تنها یک فعال جدی دیگر در زمینه پیل‌‌های سوختی نیروگاهی د‌ر جهان وجود دارد که آن هم شرکت ElectroCell برزیل است. این شرکت، فن‌آوری پیل‌سوختی پلیمری را برای هر دو کاربرد کوچک و بزرگ توسعه می‌دهد. شرکت هندی BHEL نیز در زمینه توسعه فن‌آوری پیل‌سوختی پلیمری فعالیت می‌کند و اکنون در فاز تست قرار دارد.
 

نمودار6- منطقه ساخت استک
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)

جالب است بدانیم که کاربرد نیروگاهی بالاترین حساسیت را به توسعه شرکتی و تجاری در همه بخش‌های مختلف پیل‌سوختی دارد. فعلاً در این کاربرد تنها 10 شرکت قادر به تولید استک برای محصولاتی هستند که اولین مرحله بعد از تحقیق و توسعه محسوب نمی‌شود. کمتر از نیمی از این ده شرکت، تجاری می‌باشند و در حدود سه‌چهارم آن‌ها، صرفاً بر بخش نیروگاهی متمرکز شده‌اند. پیش‌بینی شده است حدوداً ده شرکت دیگر در 5 سال آینده مشغول فعالیت در بازار شوند و بدین ترتیب تعداد شرکت‌های حاضر در این عرصه به حدود 20 شرکت می‌رسد.
با این تعداد کم شرکت‌های عامل در بخش نیرو‌گاهی هر افتی به لحاظ اتمام دوره فعالیت شرکت یا فروش یک‌جای آن، تغییرات قابل‌توجهی در رشد تمام بازار خواهد داشت. برای مثال HydroGen سال مثبتی را به لحاظ توسعه بازار آن با سامسونگ داشته است ولی با این حال با تعلیق دو‌سوم کارگران خود، در حال مذاکره با سامسونگ برای تضمین سرمایه‌گذاری کوتاه مدت است. با شروع سال مالی 2008، پیش‌بینی شده است شرکت HydroGen در این 12 ماه، 2 واحد 2 مگاواتی را برای استفاده در نیرو‌گاه برق کره به سامسونگ بفروشد. اگر‌چه در این فروش تنها دو سیستم معامله می‌شود، اما 4 مگاوات توان نصب شده همان‌طور که در شکل 1 و 3 نشان داده شده است، در حدود 8 درصد از کل ظرفیت نصب شده در سال 2008 را شامل می‌شود. واحد‌های پیل‌سوختی اکسید‌جامد با بر‌آورده شدن اهداف فاز 1 برنامه SECA به بازار نزدیکتر می‌شود.
در مقابل شركت زيمنس كه با سيستم‌هاي پيل‌سوختي در كلاس يك مگاوات كار مي‌كرد به يكباره تصميم به فروش واحد تجاري پيل‌سوختي اكسيدجامد گرفت و دليل خود را نداشتن تطبيق واحدهاي ساخته شده با اهداف تعيين شده براي سال 2010 عنوان نمود. همانطور كه مي‌دانيم اين زمان كوتاهي براي سودبخشي فن‌آوري است كه هنوز در اواخر مراحل تحقيق و توسعه قرار دارد و اصولاً توسط بودجه دولتي سرمايه‌گذاري شده است لذا اين دليل بسيار نامحتمل است و واضح است دلايلي ديگري وجود دارد كه شركت زيمنس از توسعه فن‌آوري پيل‌سوختي صرف‌نظر نموده است.

اقتصاد:

با نگاه به ساختار كميتي پيل‌هاي سوختي نيروگاهي بزرگ متوجه مي‌شويم درحال حاضر تنها شركت‌هاي FuelCell Energy و UTC Power هستند كه هزينه‌هاي نادري دارند.
در سال آينده ما شاهد آغاز واحدهاي PureCell 400 كيلوواتي شركت UTC Power خواهيم بود. اين شركت با اعلام هزينه نصب اين واحد بازار روشني از اين محصول ايجاد كرده است. هزينه تمام شده نصب اين واحد 1 ميليون دلار يا 2500 دلار به‌ازاي هر كيلووات اعلام شده است. با توجه به محاسبات اين شركت قيمت برق توليدي از اين واحد بدون احتساب يارانه، 12 سنت در هر كيلووات/ ساعت خواهد بود.
شركت FuelCell Energy قيمت برق از واحدهاي DFC خود را 15 سنت در هر كيلووات/ ساعت اعلام نمود و اهداف آينده خود را نصب واحدها با هزينه نصب كمتر از 2000 دلار به‌ازاي هر كيلووات عنوان نمود. نمودار زير از شركت FuelCell Energy منتشر شده و در تاريخچه و اهداف آتي كاهش هزينه‌هاي اين شركت را بيان مي‌كند.

شكل 7- كاهش هزينه شركت FuelCell Energy
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)
براي داشتن مرجع، هزينه يك موتور رفت و برگشتي 1800 تا 2000 دلار به‌ازاي هر كيلووات نصب شده است و هزينه ميكروتوربين‌ها 2000 تا 2400 دلار به‌ازاي هر كيلووات نصب شده است.
ساير كاهش‌هاي هزينه به‌واسطه يارانه‌ها و تشويق‌ها در مناطق مختلف ايجاد شده است. بيشتر تشويق‌ها در منطقه كاليفرنيا از طريق برنامه ابتكاري خود توليدي (SGIP) صورت مي‌پذيرد.
كاليفرنيا از سال 2000 برنامه ابتكاري خود توليدي (SGIP) را آغاز نمود كه شامل فن‌آوري‌هاي توليد برق پيل‌سوختي و انرژي‌هاي تجديدپذير مي‌شود. امروز اين برنامه براي دومين بار تكرار شده است و براي انرژي خورشيدي برنامه‌اي مجزا و فن‌آوري‌هاي با د و پيل‌سوختي با هم درنظرگرفته شده است.
در برنامه SGIP، نصب‌هاي منفرد جديد با بيش از 5 مگاوات مي‌توانند براي اين يارانه اقدام كنند. با اولين 3 مگاوات واجد شرايط %100 بودجه موجود براي 1-0 مگاوات مي‌شوند. %50 براي 2-1 مگاوات و %25 براي تا مگاوات است. سوخت‌هاي تجديدپذير گاز زيستي و سوخت‌هاي غيرتجديدپذير غير از ديزل نظير گاز طبيعي مي‌توانند در پيل‌هاي سوختي به‌كار روند.
جدول زير از هندبوك SGIP سال 2008، سطوح فعلي يارانه‌ها را مشخص مي‌كند.

جدول 1- سطح يارانه براي پيل‌‌هاي سوختي از برنامه SGIP
(جدول را با اندازه واقعي ببينيد)
بودجه فعلي براي اين برنامه تا سال 2012 است. با اجراي اين برنامه كاليفرنيا سريع‌ترين رشد را در توسعه واحدهاي نيروگاهي بزرگ نسبت به ساير نقاط جهان داشته است.

تقسيم‌بندي بازار
با توجه به آنچه پيشتر در اين گزارش گفته شد، تعداد نواحي مربوط به اين بازار محدود است:
بيش از 10 كيلووات= مراكز داده
350-400 كيلووات= مجتمع‌هاي اداري، بيمارستان‌ها، زندان
بيش از 2 مگاوات= نيروگاه‌ها، مزارع سرور
درحال حاضر، واحدهاي اندازه متوسط 250 تا 400 كيلووات بالاترين نرخ‌ پذيرش را با اختصاص نيمي از واحدهاي انتقال داده شده به واحدهاي CHP به خود اختصاص دادند. دليل اين رشد جهشي، در توجه به اين واحدها، افزايش قوانين شهري و منطقه‌اي بر روي آنچه ساختمان سبز ناميده مي‌شود به همراه افزايش آگاهي از مزاياي توليد برق غيرمتمركز است. دو نمونه از اين بازارها در لندن و نيويورك در ذيل آورده شده است:
- در لندن، "برنامه لندن" الزاماتي براي همه ساختمان‌هاي تجاري جديد جهت كاهش آلايندگي كربني تا %20 دارد كه براساس قوانين ساختمان‌هاي ملي فعلي (L Part) به سمت ساخت ساختمان‌هاي با كربن پايين و صفر مي‌رود. تأثير اين برنامه خريداري 3 پيل‌سوختي براي مجتمع‌هاي اداري بوده است.
- كارشناسان در نيويورك متوجه شده‌اند كه تقاضاي شبكه اشباع شده است و فعالانه در جستجوي به‌كارگيري برق غيرمتمركز جهت كاستن بار هستند. لذا اجازه مي‌دهند توسعه جدي انرژي‌هاي جديد ادامه يابد. بخشي از تشويق‌ها و سياست‌هاي جدي نيويورك براي ارتقا پذيرش فن‌آوري‌هاي توليد غيرمتمركز شامل پيل‌سوختي در ذيل آمده است:
1- دستورالعمل اجرايي 111- اين دستورالعمل الزام مي‌كند تا سال 2010، %20 از برق مصرفي در ساختمان‌هاي شخصي و اجاره‌اي از طريق آژانس‌هاي ايالتي بايستي از باد، گرمايي خورشيدي، فتوولتائيك، زيست‌توده، موج، زمين‌گرمايي، زباله متان و پيل‌هاي سوختي توليد شود.
2- برنامه كاهش پيك بار- از اهداف اين برنامه كاهش تقاضاي پيك برق در ايالت نيويورك، با تأكيد ويژه در شهر نيويورك است. بخشي از اين برنامه با هدف افزايش پذيرش فن‌آوري‌هاي پاك صورت گرفته است و هم‌چنين با تأمين بار پايه تقاضاي برق را در اوج مصرف كاهش مي‌دهند. انرژي‌هاي تجديدپذير و پيل‌هاي سوختي واجد شرايط اين بودجه هستند.
يكي از بزرگترين نصب‌هاي پيل‌سوختي در جهان پيل‌هاي سوختي اسيدفسفريكي UTC با توان مجموع 8/4 (KW 400×12) مگاوات است. اين نصب در برج Freedom و 3 برج جديد تحت ساخت در سايت مركز تجارت جهاني در منهاتن نيويورك مي‌باشد.
مالك برج Freedom شركت Port Authority نيويورك است و برج 2 و 3 و 4 متعلق به بخش خصوصي مي‌باشد. واحدهاي پيل‌سوختي به‌عنوان مولد 3 منظوره، گرمايش و سرمايش را نيز براي اين برج‌ها تأمين مي‌كند. تحويل سيستم‌هاي پيل‌سوختي PuerCell در ژانويه سال 2009 صورت مي‌گيرد.

تمركز بر مراكز داده و مزارع سرور:

اين گزارش مراكز داده و مزارع سرورها را كه بازار بالقوه براي پيل‌هاي سوختي نيروگاهي هستند يادآوري مي‌كند. ما معتقديم، اين زمينه مانند يك غول بزرگ خوابيده است كه اگر به‌وسيله پيل‌هاي سوختي بيدار شود مي‌توانند به علت حجم تقاضاي بالا در اين بخش، بازار بزرگي را خلق كند. در اين قسمت گزارش به صورت ‌ويژه، سابقه‌اي از اين بازار و دليل تمركز بر آن جهت كاهش تقاضاي انرژي نشان داده مي‌شود.
نياز به برق از طريق تكثير وسيع كامپيوترهاي شخصي همه جا وجود دارد. كامپيوترها، نوت‌بوك‌ها و ساير تجهيزات الكترونيك شخصي نظير Blackberry ها و هر آنچه ذخيره‌سازي الكترونيكي داده مي‌كند از اين نمونه هستند. در اتاق‌هاي سرور بسته به اندازه اداره و نيازمندي‌هاي داده، سرور با دانسيته بالاتر شامل پهناي باد بيشتر وجود دارد و به همراه آن تهويه مطبوع نيز نياز است.
مزارع سرور داراي پمپ‌هاي استروئيد هستند و هركدام شامل هزارها و يا ميليون‌ها سرور مي‌باشند كه با يكديگر جمع شده‌اند. مزارع سرور كه توسط google عمل مي‌كنند محتملاً شامل بيش از يك ميليون سرور مي‌باشد.
غالب افراد در مورد ميزان تقاضاي انرژي اين مراكز داده نمي‌دانند. در تعدادي از مطالعات اخير كه از سوي دولت امريكا صورت گرفته است تقاضاي برق بخش‌هاي گروه‌هاي سيلكون‌ولي (Silicon Valley) و آزمايشگاه ملي لارنس‌بركلي در امريكا محاسبه شده است. نمودار 9 و 10 از آزمايشگاه لارنس‌بركلي، مدل تقاضاي جهاني اين بخش را نشان مي‌دهد.
در سال 2005 ميزان برق مصرفي در مراكز داده 130 تراوات ساعت در سال محاسبه شد كه 8/0 درصد فروش برق جهاني در يك سال است. تنها در امريكا اين ميزان 40 تراوات ساعت بوده است.

نمودار 8- تقاضاي برق مراكز داده جهاني امريكا
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)
با افزايش تقاضا براي ذخيره‌سازي اطلاعات از قوانيني چون قانون (2002) Sarbanes- Oxley امريكا كه كليه شركت‌ها را به ارتباطات الكترونيكي ديجيتال وادار مي‌كند به همراه رشد اطلاعات در وسايل الكترونيكي شخصي نظير PDA و ازدياد سرورها با پهناي با چگالي زياد (نمودار 9) موجب رشد 40 درصدي تقاضاي برق تا سال 2010 مي‌شود. اين‌ها به بازار انبوه برق اضافه مي‌شوند.
 

نمودار 9- افزايش چگالي انرژي مراكز داده‌ها 9 سايت تحت نظارت
(نمودار را با اندازه واقعي ببينيد)
مشابه ميزان برقي كه براي سرورها مصرف مي‌‌شود، براي سرد كردن آن‌ها نيز نياز است. در مقاله جديدي بر روي مزارع سرور در مجله Fortune، اين گفته برجسته شده است كه قفسه‌هاي سرور مي‌تواند به داغي برج 7 فوتي از آون‌هاي تستر باشد. آن‌ها بقدري گرم هستند كه يك شركت معادل دلاري كه براي تأمين برق يك سرور هزينه مي‌كند، بايستي براي تهويه مطبوع نيز هزينه كند تا آن را سرد نگه دارد.
اين خيلي غيرمنتظره نيست كه بدانيد توسعه مزارع سرور جديد برخلاف ادارات مراكز اطلاعات پايه كه تا حدي مستقل از مكان هستد، تعدادي معيارهاي كليدي هستند از جمله دسترسي به الكتريسيته ارزان و سرمايش افزايش و يا در نهايت تغييرات دمايي بيشتر مي‌باشد.
به دنبال اين تقاضاي زياد و درحال رشد براي برق برخي شركت‌ها سراغ پيل‌هاي سوختي رفتند. درحال حاضر كارهاي انجام شده در اين زمينه در واحدهاي rack mountable UPS هستند كه توسط APC، هيدروژنيك، FuturE و Rittal توسعه مي‌يابند. اين واحدها براي جايگزيني بانك‌هاي باتري‌ها با برق UPS در فضاهاي بسته اماكني كه شرايط آلاينده سخت‌گيرانه دارد طراحي شده‌اند. واحدهايي كه هم‌اكنون در بازار وجود دارند از نوع پليمري بوده و با هيدروژن فشرده كار مي‌كنند و كاركرد UPS را زماني كه برق شبكه قطع است، تأمين مي‌كنند. پول بيشتر، چالش‌هاي بيشتر و فرصت‌هاي بيشتر از تأمين برق و سرمايش تركيبي (CCP) براي اتاق‌هاي سرور حاصل مي‌شود.
سيستم‌هاي سرمايش متداول سوخت‌هايي مثل گاز طبيعي را مي‌سوزانند و يا برق را به‌عنوان رانشگر موتور الكتريكي براي كمپرسور مورد استفاده در افزايش فشار بخار ماده سرد كننده به‌كار مي‌برند. چيلرهاي جذبي گرما را براي تأمين سرمايش به‌كار مي‌برند. در واقع گرما به‌عنوان محصول ارزان و مازاد وارد چيلرهاي جذبي شده و آن‌ها به‌عنوان راه‌حلي مؤثر وارد بازار مي‌شوند. لذا ديگر سيستم‌هاي متداول مؤثر نيستند و براي اين دليل است كه پيل‌هاي سوختي به‌عنوان واحدهاي CHP امروزه به جستجوي واحدهاي CCP و اتصال چيلرهاي جذبي به واحد هستند. تا به امروزه شركت‌هاي CFC Solution و UTC Power نصب‌هاي نمايشي از اين تكنولوژي‌ها داشته‌اند.
پيل‌هاي سوختي نيروگاهي بزرگ پتانسيل عظيمي را در اين بخش ارائه مي‌دهند زيرا آن‌ها مدولار هستند. بنابراين هر افزايش تقاضا را مي‌توانند جوابگو باشند. مي‌توانند شبكه گاز طبيعي را اشغال كنند، از اشباع شبكه جلوگيري مي‌كنند. مستقل دمايي هستند و مي‌توانند گرماي مازاد با درجه بالا و يا پايين توليد كنند. اما دو واقعيت در مورد آن‌ها وجود دارد. اولين كه به لحاظ فني بايد ضريب اطمينان حاصل كنند و دوم آنكه فعالان بايستي واقعاً قادر به مواجه با تقاضاي بازار باشند:
1- ضريب اطمينان- دسترسي برق براي مراكز اطلاعاتي به‌ويژه مزارع سرور بايستي بسيار مطمئن باشد. دسترسي برق آن‌ها براي اين مراكز بايد 99999/99 درصد در زمان باشند. هر قطعي برق مي‌تواند ميليون‌ها دلار به اين شركت‌ها ضرر بزند و اين دليلي است كه سيستم‌هاي UPS و مولدها پيش پا افتاده شده‌اند.
2- قابليت توليد: مورد دوم در مورد بازار، قابليت توليد است. هركدام از مزارع سرور جديد مي‌توانند تقاضاي برق تا 125 مگاوات داشته باشند اما در حال حاضر توليد برق در بخش پيل‌سوختي چنين قابليتي را نمي‌دهد.

مروري بر شركت‌ها:

خلاصه مروري از آخرين دستاوردهاي شركت كليدي در اين بخش در ادامه ارائه مي‌شود. البته اين يك ليست انحصاري از كليه شركت‌هايي كه در اين زمينه مشغول به‌كار هستند، نيست.

شركت پيل‌هاي سوختي Ansaldo: (ايتاليا و پيل‌سوختي كربنات مذاب)
اين شركت سيستم‌هاي يكپارچه پيل‌سوختي را با استفاده از فن‌آوري پيل‌سوختي كربنات مذاب خود براي محدوده 100 كيلووات تا مگاوات توسعه مي‌دهد و آن‌ها را وارد بازار مي‌كند. درحال حاضر اين شركت بر روي پروژه‌هاي نمايشي مرحله Beta كار مي‌كند و در طي 12 ماه گذشته 2 قرارداد توسعه‌اي امضا نموده است.
اين شركت با Enel همكاري مي‌كند كه سيستم توليد سه‌منظوره يكپارچه كربنات مذاب تا توان 5/0 مگاوات را توسعه، ساخته و تست مي‌كند و از فن‌آوري پيل‌سوختي شركت Ansaldo استفاده مي‌كند.
قرارداد ساخت آن تا اواسط 2009 در مركز تحقيقاتي Enel در ايتاليا مي‌باشد.
قرارداد دوم با شركت سيستم‌هاي پيشرانهL-3 Communications combat (L-3 CPS) است. و براي توسعه و بازاريابي سيستم‌هاي توليد انرژي پيل‌سوختي در امريكاي شمالي با اهداف نظامي همكاري مي‌كند.
هم‌چنين يك همكاري تجاري با پروژه اتحاديه اروپا دارد و سيستم‌هاي پيل‌سوختي كربنات مذاب با گازهاي زيستي را توسعه مي‌دهند. قطعات BoP متفاوتي در دست توسعه دارد كه شامل واحد خالص‌سازي گاز زيستي و يك چيلر با تكنولوژي كربنات مذاب دارد. هدف اين پروژه دو آزمايش ميداني يك مگاوات در ايتاليا و اسپانيا براي سال‌هاي 2010 و 2011 است.

شركت CFC Solution:
(آلمان، پيل‌سوختي كربنات مذاب)
اين شركت (قبلاً MTU CFC) استك‌هاي شركت FuelCell Energy را در داخل واحدهاي Hot Module خود براي بازار اروپا يكپارچه مي‌كند.

عكس1- محصول جديد شركت HM 320 Hot Module: CFC Solutions
 
بزرگترين شركت توسعه در سال اخير، HM320 با توان 363 كيلووات و 250 كيلووات با بازدهي 45 درصد را آغاز نمود. به همراه آن HM 320 CFC Solutions براي واحدهاي 400 و 500 كيلووات و يك مگاوات براي سال‌هاي 2009، 2010 و 2011 درحال توسعه است.
به همراه ساير شركت‌هاي اروپايي كه در اين موضوع كار مي‌كند، انتظار مي‌رود ما شاهد افزايش فعاليت اين شركت در طي 7 سال آينده از سوي بودجه JTI اروپا باشيم. هم‌چنين آلمان از برنامه نوآوري ملي (NIP) بر روي شركت پيل‌سوختي ملي متمركز شده است تا از مراحل نمايش به بازار تجاري برسند.

شركت FuelCell Energy:
(امريكا، كربنات مذاب)
در بخش محصولات در كلاس مگاوات اين شركت با محصول PFC خود پيشتاز است و امروزه اين شركت بر روي كاهش هزينه‌ها و فروش در بازارهاي كليدي متمركز شده است.
اين شركت همانند CFC Solutions سيستم‌ها را براي مارابني (ژاپن) و Posco Power (كره جنوبي) تأمين مي‌كند. سفارشات Posco در مقياس 40 مگاوات است كه اين شركت سيستم كامل FuelCell Energy را مي‌گيرد و آن را راه‌اندازي مي‌كند (اواخر سال 2008). البته فقط يك مرتبه شركت Posco محصول اين شركت را راه‌اندازي مي‌كند پس از آن شركت FuelCell Energy استك را تحويل داده و شركت Posco، BoP را توليد نموده و كارهاي يكپارچه‌سازي را خود انجام مي‌دهد.
در امريكا شركت FuelCell Energy با كاليفرنيا طي پروژه SGIP و كنكتيكات به‌عنوان دو بازار كليدي و مهم ارتباط دارد.
در سال جاري اين شركت تحت پروژه "Project 150" در 3 پروژه 2/16 مگاواتي با نيروگاه DFC3000 شركت دارد. اولين پروژه در ميلفورد است كه يك پروژه 7/8 مگاواتي مي‌باشد و 3 نيروگاه DFC3000 با يك Turbo Expander 5/1 مگاواتي يكپارچه مي‌شدند. 2 پروژه ديگر براي بيمارستان‌هاي ايالت با توان‌هاي 8/4 و 4/2 مگاوات هستند و به ترتيب براي كاربرد CHP و استرليزه كردن به‌كار مي‌روند.
برنامه كاهش قيمت اين شركت نيز با موفقيت انجام شده است و 20 درصد كاهش قيمت در سال 2008 از دو نيروگاه DFC1500 و DFC3000 داشته‌اند. اين شركت قول مثبت داده كه با فروش واحدهاي بيشتر، افت قيمت بيشتري خواهد داشت.
طبق آنچه در اين گزارش مشاهده مي‌كنيم، 60 درصد از همه سفارشات واحدهاي بزرگتر از يك مگاوات تا سال 2009 براي واحد DFC3000 مي‌باشد.

شركت Fuji Electric
: (ژاپن، پيل‌سوختي اسيد فسفريكي)
اين شركت بازاريابي واحد 100 كيلوواتي پيل‌سوختي خود را آغاز نموده و هدف خود را افزايش سالانه 50 واحد از سپتامبر 2008 اعلام نمود. بازارهاي هدف اين واحدها شامل دفع زباله، كارخانجات شيميايي، پالايشگاه‌هاي نفتي كه هيدروژن و متانول را ذخيره مي‌كنند و در ساختمان‌هايي نظير بيمارستان‌ها كه با گاز شهري تأمين مي‌شوند و در آنجا واحد پيل‌سوختي در مواقع اضطراري قطع گاز مي‌تواند با سوخت LPG روشن شود. در اين حالت توان خروجي از واحد تا 70 كيلووات افت مي‌كند و مي‌تواند براي 3 ساعت با يك سيلندر 50 كيلوگرمي LPG كار كند.
مظنه نصب اين واحد در منطقه 650 هزار دلار است.

شركت HydroGen:
(امريكا، پيل‌سوختي اسيد فسفريكي)
همان‌طور كه قبلاً ذكر شد، شركت HydroGen سال پر فراز و نشيبي را طي نموده است. در ابتداي سال اين شركت وارد قرارداد استراتژيك با شركت سامسونگ گشت كه سامسونگ حق توزيع انحصاري براي بازاريابي و فروش محصولات نيروگاه پيل‌سوختي اسيد فسفريكي را در آسيا و خاورميانه به‌دست آورد. اين قرارداد هم‌چنين شامل يك ضميمه بود كه مضمون آن فروش اوليه 5 واحد پيل‌سوختي در حد مگاوات به سامسونگ بود و يك توافق با HydroGen براي توسعه واحد چند مگاواتي كه با گاز طبيعي راه‌اندازي شود، انجام گرفت. به همراه فروش واحدها به سامسونگ مشخص شده كه تعدادي از سيستم‌هاي پيل‌سوختي به‌عنوان توليدكننده انرژي مستقل تحت PPA كار مي‌كنند.
با امضاي اين قرارداد HydroGen مجبور به اخراج دوسوم از كاركنان خود شده و هم‌اكنون در جستجوي بودجه كوتاه‌مدت براي ادامه سرمايه‌گذاري است.

شركت هيدروژنيك:
(امريكا- پيل‌سوختي پليمري)
شركت هيدروژنيك با شركت APC (تبديل برق امريكا) از سال 2006 در زمينه آزمايش rack mountable، جانشين استك‌هاي پيل‌سوختي براي خط UPS شركت APC همكاري مي‌كند. نسل دوم محصول اين شركت FCXR يك سيستم UPS است كه در يك قفسه استاندارد 19 اينچي نصب شده است. اين واحد قابليت افزايش مقياس از 10 تا 30 كيلووات را دارد و با هيدروژن مستقيم كار مي‌كند.
در مورد قيمت اين شركت ادعا نموده كه اين واحد براي بيش از 2 ساعت كاركردن، هزينه نهايي پايين‌تري نسبت به باتري‌هاي سرب اسيدي دارند.

زيمنس:
(امريكا، پيل‌سوختي اكسيدجامد)
شركت زيمنس بر روي طراحي پيل‌سوختي اكسيدجامد Delta 8 از سال 2006 تحت برنامه SECA امريكا كار مي‌كند و سال گذشته نتايج طراحي Delta 9 خود را نيز منتشر نمود.
در حين اينكه اين شركت بر روي واحدهاي كوچك (كمتر از 10 كيلووات) فعاليت دارد يكي از 3 تيم كاري آن بر روي واحد 100 مگاواتي به‌علاوه واحد پيل‌سوختي ذغالي فعاليت دارد.
طبق يك گزارش غيررسمي شركت زيمنس واحدهاي اكسيدجامد خود را به يكباره فروخته است كه اگر اين ادعا صحت داشته باشد، براي بار دوم زيمنس خود را از تحقيق و توسعه پيل‌هاي سوختي كنار كشيده است.

سيستم‌هاي پيل‌سوختي رولز- رويس:
(امريكا- پيل‌سوختي اكسيدجامد)
در سال 2008 پنداشته مي‌شد كه اين شركت اقدام بزرگي براي واحدهاي پيل‌سوختي اكسيدجامد آغاز نموده است اما هدف فعلي آن براي سال 2008 آزمايش يك واحد 250 كيلوواتي و راه‌اندازي آن براي 100 ساعت در سال 2008 است.

شركت UTC Power:
(امريكا، پيل‌سوختي اسيد فسفريك)
اين شركت در سال گذشته در بخش نيروگاهي بزرگ با اعلام جزئيات واحد 400 كيلوواتي و تعداد پيش‌فروش آن در مقياس 8/4 مگاوات كه پيش‌تر ذكر شد، پيشرفت خوبي داشت.
PureCell 400 با توان 400 و 500 كيلووات در كاربردهاي CHP، CCP مي‌تواند در كاربردهاي متصل و يا جدا از شبكه كاربرد دارد.
افزايش بازدهي و كاهش هزينه و برخي ادعاها كه در برخي زمينه‌ها، هزينه الكتريسيته اين واحد از برق شبكه نيز ارزان‌تر است، دليل فروش قابل توجه اين واحد جديد مي‌باشد. بديهي است كه اين قيمت بستگي زيادي به قيمت خوراك ورودي دارد كه مقدمتاً گاز طبيعي خواهد بود. در سال 2010، راه‌اندازي با گاز هاضم بي‌هوازي نيز يكي از گزينه‌ها مي‌باشد.

شركت Wärtsilä:
(فنلاند،اكسيدجامد)
Wärtsilä يكي از انگشت‌شمار شركت‌هاي غيرامريكايي فعال در زمينه پيل‌هاي سوختي نيروگاهي بزرگ است.
اين شركت درحال توسعه نمونه نخست WFC 20 است و در نظر دارد كه اولين واحد 20 كيلوواتي را در سال 2008 به نمايش درآورد.
توسعه واحدهاي بزرگ‌تر در محدوده تواني 50 تا 250 كيلووات براي سال 2009 تا 2011 برنامه‌ريزي شده است. استك اين واحدها توسط شريك آن Topsoe Fuel Cells ساخته مي‌شود.
در امسال يك Wärtsilä با خروجي توان 20 كيلووات و گرماي 14 تا 17 كيلووات در نمايش خانگي Vaasa در فنلاند ديده شد.
اين شركت از سال 2015 محصولات خود را تجاري خواهد نمود.