بررسی واحدهای بزرگ پیلسوختی نیروگاهی
مرجع: Fuel Cell Today.com
پیلهایسوختی نیروگاهی، واحدهایی با توان بیش از 10 کیلووات میباشند که بهصورت متصل یا مستقل از شبکه و بهعنوان مولدهای تولید همزمان برق و حرارت (CHP) و CCP یا ژنراتورهای برق عمل میکنند. در طول پنج سال گذشته ما شاهد بودهایم ، واحدهای نیروگاهی پیلسوختی کربنات مذاب و اسیدفسفریک با تخصیص کمکهای مالی مساعد، در سه ناحیه متمایز به لحاظ اندازه (10 الی 20 کیلووات، 200 الی 300 کیلووات و بالاتر از یک مگاوات) تجاری شدهاند که برای هر ناحیه کاربردهای متفاوتی مشخص شده است. همچنین تلاشها روي تحقیق و توسعه پیلسوختی اکسیدجامد نيز در حال افزایش است.
در دوازده ماه اخیر، شرکتهای فعال در این زمینه با سناریوی روشﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ business- as- usual کار کردهاند و به افزایش اندکی در فروش رسیده اند. پیشبینی افزایش اندازه واحدهای فروخته شده از متوسط به سطح مگاوات محقق گردید. تمرکز اصلی در بازارهای کلیدی مثل ایالتهای کالیفرنیا و کنکتیکات ایالاتمتحده بوده است.
از نظر رشد تعداد شرکتها هیچ شرکتی از فعالیت در این عرصه خارج نشده است، اما شرکت زیمنس واحدهای تجاری پیلسوختی اکسیدجامد خود را یکباره به فروش گذارد و شرکت HydroGen ، دوسوم نیروی کار خود را بهحال تعلیق درآورد.
در خصوص توسعههای بهوجود آمده در بازار باید گفت بهموازات افزایش تعداد واحدهای فروخته شده به مجتمعهای اداری و مدارس، قانونگذاران و برنامهریزان تجاری توجه بیشتری به تولید غیرمتمرکز معطوف میکنند. مراکز داده و سرور (Server) نیز با توجه به برخی دلایل جدی و بالقوه ارائه شده از سوی شرکتهای پیلسوختی، برای کاربردهای CCP خود نیمنگاهی به این فنآوری دارند و در فکر بهکارگیری این فنآوریها میباشند.
رشد بازار:
بررسیهای صورت گرفته در سال 2006 و 2007 حاکی از توسعه قابلتوجه بازار نیروگاهی بود اما این مسأله در سال 2008 به یک سناریوی business-as-usual تبدیل شده است. در سه سال اخیر، تعداد واحدهای پذیرفته شده نیروگاهی در حد 50 واحد در سال ثابت مانده است؛ این در حالیست که در این مدت، مگاوات نصب شده واحدهای پیلسوختی، دو برابر شده است (نموادر 1).
مرجع: Fuel Cell Today.com
پیلهایسوختی نیروگاهی، واحدهایی با توان بیش از 10 کیلووات میباشند که بهصورت متصل یا مستقل از شبکه و بهعنوان مولدهای تولید همزمان برق و حرارت (CHP) و CCP یا ژنراتورهای برق عمل میکنند. در طول پنج سال گذشته ما شاهد بودهایم ، واحدهای نیروگاهی پیلسوختی کربنات مذاب و اسیدفسفریک با تخصیص کمکهای مالی مساعد، در سه ناحیه متمایز به لحاظ اندازه (10 الی 20 کیلووات، 200 الی 300 کیلووات و بالاتر از یک مگاوات) تجاری شدهاند که برای هر ناحیه کاربردهای متفاوتی مشخص شده است. همچنین تلاشها روي تحقیق و توسعه پیلسوختی اکسیدجامد نيز در حال افزایش است.
در دوازده ماه اخیر، شرکتهای فعال در این زمینه با سناریوی روشﻣﻌﺎﻣﻼﺗﻲ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ business- as- usual کار کردهاند و به افزایش اندکی در فروش رسیده اند. پیشبینی افزایش اندازه واحدهای فروخته شده از متوسط به سطح مگاوات محقق گردید. تمرکز اصلی در بازارهای کلیدی مثل ایالتهای کالیفرنیا و کنکتیکات ایالاتمتحده بوده است.
از نظر رشد تعداد شرکتها هیچ شرکتی از فعالیت در این عرصه خارج نشده است، اما شرکت زیمنس واحدهای تجاری پیلسوختی اکسیدجامد خود را یکباره به فروش گذارد و شرکت HydroGen ، دوسوم نیروی کار خود را بهحال تعلیق درآورد.
در خصوص توسعههای بهوجود آمده در بازار باید گفت بهموازات افزایش تعداد واحدهای فروخته شده به مجتمعهای اداری و مدارس، قانونگذاران و برنامهریزان تجاری توجه بیشتری به تولید غیرمتمرکز معطوف میکنند. مراکز داده و سرور (Server) نیز با توجه به برخی دلایل جدی و بالقوه ارائه شده از سوی شرکتهای پیلسوختی، برای کاربردهای CCP خود نیمنگاهی به این فنآوری دارند و در فکر بهکارگیری این فنآوریها میباشند.
رشد بازار:
بررسیهای صورت گرفته در سال 2006 و 2007 حاکی از توسعه قابلتوجه بازار نیروگاهی بود اما این مسأله در سال 2008 به یک سناریوی business-as-usual تبدیل شده است. در سه سال اخیر، تعداد واحدهای پذیرفته شده نیروگاهی در حد 50 واحد در سال ثابت مانده است؛ این در حالیست که در این مدت، مگاوات نصب شده واحدهای پیلسوختی، دو برابر شده است (نموادر 1).
نمودار (2) این افزایش آهسته یکنواخت را بهتر نشان میدهد.
ضمن اینکه این بازار تاکنون از مدل boom-and-bust تعدادی از فنآوریهای دیگر دوری کرده، نگرانیهای آن بیش از نسبت منحنی یادگیری صنعت افزایش یافته است. اگر ما سیستمهای فعال در زمینه استکهای پیلسوختی و BoP را جداگانه در نظر بگیریم، مشاهده میکنیم شیب منحنی یادگیری برای استکها بیشتر از BoP میباشد. با بزرگتر شدن اندازه واحدها، تعداد بیشتری استک برای ساخت یک واحد بزرگ بههم متصل میشوند؛ بنابراین 50 سیستم برای سال 2008 در نمودارهای فوق، توان بیش از دو برابر مقدار آن در سال 2007 را نشان میدهد.
مشکل اینجاست که کاهش هزینه موردنیاز، فقط تابعی از هزینههای استک نیست و هزینههای یکپارچهسازی سیستم را نیز شامل میشود. این مشکل وقتی شاخصتر میشود که بدانیم، تجربه نشان داده است نسبت کاهش هزینه در مورد اخیر یعنی یکپارچهسازی سیستم، بسیار کندتر از کاهش هزینههای استک است.
با نگاهی به منحنی مگاوات نصب شده، میتوانیم تغییر پلهای ظرفیت نصب شده را در سال 2008 مشاهده کنیم. این تغییر بهدلیل افزایش در متوسط اندازه هر واحد است. در حال حاضر، متوسط اندازه هر واحد، یک مگاوات است؛ بنابراین همانطور که در شکل 4 مشاهده میشود تعداد سیستمهای فروخته شده، ثابت است اما مگاوات نصب شده روندی افزایش دارد.
مشکل اینجاست که کاهش هزینه موردنیاز، فقط تابعی از هزینههای استک نیست و هزینههای یکپارچهسازی سیستم را نیز شامل میشود. این مشکل وقتی شاخصتر میشود که بدانیم، تجربه نشان داده است نسبت کاهش هزینه در مورد اخیر یعنی یکپارچهسازی سیستم، بسیار کندتر از کاهش هزینههای استک است.
با نگاهی به منحنی مگاوات نصب شده، میتوانیم تغییر پلهای ظرفیت نصب شده را در سال 2008 مشاهده کنیم. این تغییر بهدلیل افزایش در متوسط اندازه هر واحد است. در حال حاضر، متوسط اندازه هر واحد، یک مگاوات است؛ بنابراین همانطور که در شکل 4 مشاهده میشود تعداد سیستمهای فروخته شده، ثابت است اما مگاوات نصب شده روندی افزایش دارد.
در سال جاری تقسیم بازار این واحدها به سه کلاس اندازه، واضحتر شده است. واحدهای 10 کیلووات برای مراکز داده توسعه یافتهاند، واحدهای 250 الی 400 کیلووات برای مجتمعهای اداری، بیمارستانها، زندانها و غیره توسعه داده شدهاند و در نهایت واحدهایی با توان بیش از 2 مگاوات برای نیروگاهها و مزارع(farms) سِرور توسعه یافتهاند. استثنای این امر، شرکت فوجی الکتریک است که واحدهای پیلسوختی اسیدفسفریک 100 کیلووات را به سوپر مارکتها و مراکز اجتماعی متوسط فروخته است. در سال 2008، تعداد واحدهای مربوط به کلاس 10 کیلووات، کمتر از 5 درصد کل واحدها بوده است.
عطف توجه به مخلوط الکترولیت: امسال نیز ما تعادل همواری را در سیستمهای ارسالی پیلسوختی از نوع کربنات مذاب و اسیدفسفریک شاهد بودیم که بخش عمدهای را به خود اختصاص داده بودند. توجه داشته باشید که در نمودار (5) الکترولیتهای سیستمهای ارسالی نشان داده شده است نه مگاوات نصب شده بر حسب نوع الکترولیت.
نکته جالب توجه این است که ما در کاربرد نیروگاهی میتوانیم شاهد بازگشت پیلهایسوختی قلیایی به چهارچوب باشیم. شرکت AFC Energy با Akzo Nobel جهت ارسال یک واحد 50 و یک واحد 200 کیلوواتی با شرط توسعه بیشتر، معامله میکند. در حال حاضر، فنآوری شرکت با یک تعداد سل مشخص برای 5000 ساعت آزمایش شده است.
اگر ما به منطقهای که استک پیلسوختی در آن ساخته میشود، توجه کنیم؛ درمییابیم همانطور که در نمودار (6) نشان داده شده، منطقه امریکای شمالی با اختصاص حدود دوسوم کل استکها در بازار 2008، بسیار قوی است. سهم این بازار در چند سال گذشته تقریباً ثابت بوده است و پیشبینی میشود این پایداری همچنان باقی بماند. مگر آنکه شرکتهای اروپایی مثل Rolls Royce و Nuvera تصمیم بگیرند استکهایشان را در اروپا و نه در واحدهای واقع در امریکای شمالی بسازند.
در حال حاضر، تنها یک فعال جدی دیگر در زمینه پیلهای سوختی نیروگاهی در جهان وجود دارد که آن هم شرکت ElectroCell برزیل است. این شرکت، فنآوری پیلسوختی پلیمری را برای هر دو کاربرد کوچک و بزرگ توسعه میدهد. شرکت هندی BHEL نیز در زمینه توسعه فنآوری پیلسوختی پلیمری فعالیت میکند و اکنون در فاز تست قرار دارد.
در حال حاضر، تنها یک فعال جدی دیگر در زمینه پیلهای سوختی نیروگاهی در جهان وجود دارد که آن هم شرکت ElectroCell برزیل است. این شرکت، فنآوری پیلسوختی پلیمری را برای هر دو کاربرد کوچک و بزرگ توسعه میدهد. شرکت هندی BHEL نیز در زمینه توسعه فنآوری پیلسوختی پلیمری فعالیت میکند و اکنون در فاز تست قرار دارد.
جالب است بدانیم که کاربرد نیروگاهی بالاترین حساسیت را به توسعه شرکتی و تجاری در همه بخشهای مختلف پیلسوختی دارد. فعلاً در این کاربرد تنها 10 شرکت قادر به تولید استک برای محصولاتی هستند که اولین مرحله بعد از تحقیق و توسعه محسوب نمیشود. کمتر از نیمی از این ده شرکت، تجاری میباشند و در حدود سهچهارم آنها، صرفاً بر بخش نیروگاهی متمرکز شدهاند. پیشبینی شده است حدوداً ده شرکت دیگر در 5 سال آینده مشغول فعالیت در بازار شوند و بدین ترتیب تعداد شرکتهای حاضر در این عرصه به حدود 20 شرکت میرسد.
با این تعداد کم شرکتهای عامل در بخش نیروگاهی هر افتی به لحاظ اتمام دوره فعالیت شرکت یا فروش یکجای آن، تغییرات قابلتوجهی در رشد تمام بازار خواهد داشت. برای مثال HydroGen سال مثبتی را به لحاظ توسعه بازار آن با سامسونگ داشته است ولی با این حال با تعلیق دوسوم کارگران خود، در حال مذاکره با سامسونگ برای تضمین سرمایهگذاری کوتاه مدت است. با شروع سال مالی 2008، پیشبینی شده است شرکت HydroGen در این 12 ماه، 2 واحد 2 مگاواتی را برای استفاده در نیروگاه برق کره به سامسونگ بفروشد. اگرچه در این فروش تنها دو سیستم معامله میشود، اما 4 مگاوات توان نصب شده همانطور که در شکل 1 و 3 نشان داده شده است، در حدود 8 درصد از کل ظرفیت نصب شده در سال 2008 را شامل میشود. واحدهای پیلسوختی اکسیدجامد با برآورده شدن اهداف فاز 1 برنامه SECA به بازار نزدیکتر میشود.
در مقابل شركت زيمنس كه با سيستمهاي پيلسوختي در كلاس يك مگاوات كار ميكرد به يكباره تصميم به فروش واحد تجاري پيلسوختي اكسيدجامد گرفت و دليل خود را نداشتن تطبيق واحدهاي ساخته شده با اهداف تعيين شده براي سال 2010 عنوان نمود. همانطور كه ميدانيم اين زمان كوتاهي براي سودبخشي فنآوري است كه هنوز در اواخر مراحل تحقيق و توسعه قرار دارد و اصولاً توسط بودجه دولتي سرمايهگذاري شده است لذا اين دليل بسيار نامحتمل است و واضح است دلايلي ديگري وجود دارد كه شركت زيمنس از توسعه فنآوري پيلسوختي صرفنظر نموده است.
اقتصاد:
با نگاه به ساختار كميتي پيلهاي سوختي نيروگاهي بزرگ متوجه ميشويم درحال حاضر تنها شركتهاي FuelCell Energy و UTC Power هستند كه هزينههاي نادري دارند.
در سال آينده ما شاهد آغاز واحدهاي PureCell 400 كيلوواتي شركت UTC Power خواهيم بود. اين شركت با اعلام هزينه نصب اين واحد بازار روشني از اين محصول ايجاد كرده است. هزينه تمام شده نصب اين واحد 1 ميليون دلار يا 2500 دلار بهازاي هر كيلووات اعلام شده است. با توجه به محاسبات اين شركت قيمت برق توليدي از اين واحد بدون احتساب يارانه، 12 سنت در هر كيلووات/ ساعت خواهد بود.
شركت FuelCell Energy قيمت برق از واحدهاي DFC خود را 15 سنت در هر كيلووات/ ساعت اعلام نمود و اهداف آينده خود را نصب واحدها با هزينه نصب كمتر از 2000 دلار بهازاي هر كيلووات عنوان نمود. نمودار زير از شركت FuelCell Energy منتشر شده و در تاريخچه و اهداف آتي كاهش هزينههاي اين شركت را بيان ميكند.
براي داشتن مرجع، هزينه يك موتور رفت و برگشتي 1800 تا 2000 دلار بهازاي هر كيلووات نصب شده است و هزينه ميكروتوربينها 2000 تا 2400 دلار بهازاي هر كيلووات نصب شده است.
ساير كاهشهاي هزينه بهواسطه يارانهها و تشويقها در مناطق مختلف ايجاد شده است. بيشتر تشويقها در منطقه كاليفرنيا از طريق برنامه ابتكاري خود توليدي (SGIP) صورت ميپذيرد.
كاليفرنيا از سال 2000 برنامه ابتكاري خود توليدي (SGIP) را آغاز نمود كه شامل فنآوريهاي توليد برق پيلسوختي و انرژيهاي تجديدپذير ميشود. امروز اين برنامه براي دومين بار تكرار شده است و براي انرژي خورشيدي برنامهاي مجزا و فنآوريهاي با د و پيلسوختي با هم درنظرگرفته شده است.
در برنامه SGIP، نصبهاي منفرد جديد با بيش از 5 مگاوات ميتوانند براي اين يارانه اقدام كنند. با اولين 3 مگاوات واجد شرايط %100 بودجه موجود براي 1-0 مگاوات ميشوند. %50 براي 2-1 مگاوات و %25 براي تا مگاوات است. سوختهاي تجديدپذير گاز زيستي و سوختهاي غيرتجديدپذير غير از ديزل نظير گاز طبيعي ميتوانند در پيلهاي سوختي بهكار روند.
جدول زير از هندبوك SGIP سال 2008، سطوح فعلي يارانهها را مشخص ميكند.
كاليفرنيا از سال 2000 برنامه ابتكاري خود توليدي (SGIP) را آغاز نمود كه شامل فنآوريهاي توليد برق پيلسوختي و انرژيهاي تجديدپذير ميشود. امروز اين برنامه براي دومين بار تكرار شده است و براي انرژي خورشيدي برنامهاي مجزا و فنآوريهاي با د و پيلسوختي با هم درنظرگرفته شده است.
در برنامه SGIP، نصبهاي منفرد جديد با بيش از 5 مگاوات ميتوانند براي اين يارانه اقدام كنند. با اولين 3 مگاوات واجد شرايط %100 بودجه موجود براي 1-0 مگاوات ميشوند. %50 براي 2-1 مگاوات و %25 براي تا مگاوات است. سوختهاي تجديدپذير گاز زيستي و سوختهاي غيرتجديدپذير غير از ديزل نظير گاز طبيعي ميتوانند در پيلهاي سوختي بهكار روند.
جدول زير از هندبوك SGIP سال 2008، سطوح فعلي يارانهها را مشخص ميكند.
بودجه فعلي براي اين برنامه تا سال 2012 است. با اجراي اين برنامه كاليفرنيا سريعترين رشد را در توسعه واحدهاي نيروگاهي بزرگ نسبت به ساير نقاط جهان داشته است.
تقسيمبندي بازار
با توجه به آنچه پيشتر در اين گزارش گفته شد، تعداد نواحي مربوط به اين بازار محدود است:
بيش از 10 كيلووات= مراكز داده
350-400 كيلووات= مجتمعهاي اداري، بيمارستانها، زندان
بيش از 2 مگاوات= نيروگاهها، مزارع سرور
درحال حاضر، واحدهاي اندازه متوسط 250 تا 400 كيلووات بالاترين نرخ پذيرش را با اختصاص نيمي از واحدهاي انتقال داده شده به واحدهاي CHP به خود اختصاص دادند. دليل اين رشد جهشي، در توجه به اين واحدها، افزايش قوانين شهري و منطقهاي بر روي آنچه ساختمان سبز ناميده ميشود به همراه افزايش آگاهي از مزاياي توليد برق غيرمتمركز است. دو نمونه از اين بازارها در لندن و نيويورك در ذيل آورده شده است:
- در لندن، "برنامه لندن" الزاماتي براي همه ساختمانهاي تجاري جديد جهت كاهش آلايندگي كربني تا %20 دارد كه براساس قوانين ساختمانهاي ملي فعلي (L Part) به سمت ساخت ساختمانهاي با كربن پايين و صفر ميرود. تأثير اين برنامه خريداري 3 پيلسوختي براي مجتمعهاي اداري بوده است.
- كارشناسان در نيويورك متوجه شدهاند كه تقاضاي شبكه اشباع شده است و فعالانه در جستجوي بهكارگيري برق غيرمتمركز جهت كاستن بار هستند. لذا اجازه ميدهند توسعه جدي انرژيهاي جديد ادامه يابد. بخشي از تشويقها و سياستهاي جدي نيويورك براي ارتقا پذيرش فنآوريهاي توليد غيرمتمركز شامل پيلسوختي در ذيل آمده است:
1- دستورالعمل اجرايي 111- اين دستورالعمل الزام ميكند تا سال 2010، %20 از برق مصرفي در ساختمانهاي شخصي و اجارهاي از طريق آژانسهاي ايالتي بايستي از باد، گرمايي خورشيدي، فتوولتائيك، زيستتوده، موج، زمينگرمايي، زباله متان و پيلهاي سوختي توليد شود.
2- برنامه كاهش پيك بار- از اهداف اين برنامه كاهش تقاضاي پيك برق در ايالت نيويورك، با تأكيد ويژه در شهر نيويورك است. بخشي از اين برنامه با هدف افزايش پذيرش فنآوريهاي پاك صورت گرفته است و همچنين با تأمين بار پايه تقاضاي برق را در اوج مصرف كاهش ميدهند. انرژيهاي تجديدپذير و پيلهاي سوختي واجد شرايط اين بودجه هستند.
يكي از بزرگترين نصبهاي پيلسوختي در جهان پيلهاي سوختي اسيدفسفريكي UTC با توان مجموع 8/4 (KW 400×12) مگاوات است. اين نصب در برج Freedom و 3 برج جديد تحت ساخت در سايت مركز تجارت جهاني در منهاتن نيويورك ميباشد.
مالك برج Freedom شركت Port Authority نيويورك است و برج 2 و 3 و 4 متعلق به بخش خصوصي ميباشد. واحدهاي پيلسوختي بهعنوان مولد 3 منظوره، گرمايش و سرمايش را نيز براي اين برجها تأمين ميكند. تحويل سيستمهاي پيلسوختي PuerCell در ژانويه سال 2009 صورت ميگيرد.
تمركز بر مراكز داده و مزارع سرور:
اين گزارش مراكز داده و مزارع سرورها را كه بازار بالقوه براي پيلهاي سوختي نيروگاهي هستند يادآوري ميكند. ما معتقديم، اين زمينه مانند يك غول بزرگ خوابيده است كه اگر بهوسيله پيلهاي سوختي بيدار شود ميتوانند به علت حجم تقاضاي بالا در اين بخش، بازار بزرگي را خلق كند. در اين قسمت گزارش به صورت ويژه، سابقهاي از اين بازار و دليل تمركز بر آن جهت كاهش تقاضاي انرژي نشان داده ميشود.
نياز به برق از طريق تكثير وسيع كامپيوترهاي شخصي همه جا وجود دارد. كامپيوترها، نوتبوكها و ساير تجهيزات الكترونيك شخصي نظير Blackberry ها و هر آنچه ذخيرهسازي الكترونيكي داده ميكند از اين نمونه هستند. در اتاقهاي سرور بسته به اندازه اداره و نيازمنديهاي داده، سرور با دانسيته بالاتر شامل پهناي باد بيشتر وجود دارد و به همراه آن تهويه مطبوع نيز نياز است.
مزارع سرور داراي پمپهاي استروئيد هستند و هركدام شامل هزارها و يا ميليونها سرور ميباشند كه با يكديگر جمع شدهاند. مزارع سرور كه توسط google عمل ميكنند محتملاً شامل بيش از يك ميليون سرور ميباشد.
غالب افراد در مورد ميزان تقاضاي انرژي اين مراكز داده نميدانند. در تعدادي از مطالعات اخير كه از سوي دولت امريكا صورت گرفته است تقاضاي برق بخشهاي گروههاي سيلكونولي (Silicon Valley) و آزمايشگاه ملي لارنسبركلي در امريكا محاسبه شده است. نمودار 9 و 10 از آزمايشگاه لارنسبركلي، مدل تقاضاي جهاني اين بخش را نشان ميدهد.
در سال 2005 ميزان برق مصرفي در مراكز داده 130 تراوات ساعت در سال محاسبه شد كه 8/0 درصد فروش برق جهاني در يك سال است. تنها در امريكا اين ميزان 40 تراوات ساعت بوده است.
تقسيمبندي بازار
با توجه به آنچه پيشتر در اين گزارش گفته شد، تعداد نواحي مربوط به اين بازار محدود است:
بيش از 10 كيلووات= مراكز داده
350-400 كيلووات= مجتمعهاي اداري، بيمارستانها، زندان
بيش از 2 مگاوات= نيروگاهها، مزارع سرور
درحال حاضر، واحدهاي اندازه متوسط 250 تا 400 كيلووات بالاترين نرخ پذيرش را با اختصاص نيمي از واحدهاي انتقال داده شده به واحدهاي CHP به خود اختصاص دادند. دليل اين رشد جهشي، در توجه به اين واحدها، افزايش قوانين شهري و منطقهاي بر روي آنچه ساختمان سبز ناميده ميشود به همراه افزايش آگاهي از مزاياي توليد برق غيرمتمركز است. دو نمونه از اين بازارها در لندن و نيويورك در ذيل آورده شده است:
- در لندن، "برنامه لندن" الزاماتي براي همه ساختمانهاي تجاري جديد جهت كاهش آلايندگي كربني تا %20 دارد كه براساس قوانين ساختمانهاي ملي فعلي (L Part) به سمت ساخت ساختمانهاي با كربن پايين و صفر ميرود. تأثير اين برنامه خريداري 3 پيلسوختي براي مجتمعهاي اداري بوده است.
- كارشناسان در نيويورك متوجه شدهاند كه تقاضاي شبكه اشباع شده است و فعالانه در جستجوي بهكارگيري برق غيرمتمركز جهت كاستن بار هستند. لذا اجازه ميدهند توسعه جدي انرژيهاي جديد ادامه يابد. بخشي از تشويقها و سياستهاي جدي نيويورك براي ارتقا پذيرش فنآوريهاي توليد غيرمتمركز شامل پيلسوختي در ذيل آمده است:
1- دستورالعمل اجرايي 111- اين دستورالعمل الزام ميكند تا سال 2010، %20 از برق مصرفي در ساختمانهاي شخصي و اجارهاي از طريق آژانسهاي ايالتي بايستي از باد، گرمايي خورشيدي، فتوولتائيك، زيستتوده، موج، زمينگرمايي، زباله متان و پيلهاي سوختي توليد شود.
2- برنامه كاهش پيك بار- از اهداف اين برنامه كاهش تقاضاي پيك برق در ايالت نيويورك، با تأكيد ويژه در شهر نيويورك است. بخشي از اين برنامه با هدف افزايش پذيرش فنآوريهاي پاك صورت گرفته است و همچنين با تأمين بار پايه تقاضاي برق را در اوج مصرف كاهش ميدهند. انرژيهاي تجديدپذير و پيلهاي سوختي واجد شرايط اين بودجه هستند.
يكي از بزرگترين نصبهاي پيلسوختي در جهان پيلهاي سوختي اسيدفسفريكي UTC با توان مجموع 8/4 (KW 400×12) مگاوات است. اين نصب در برج Freedom و 3 برج جديد تحت ساخت در سايت مركز تجارت جهاني در منهاتن نيويورك ميباشد.
مالك برج Freedom شركت Port Authority نيويورك است و برج 2 و 3 و 4 متعلق به بخش خصوصي ميباشد. واحدهاي پيلسوختي بهعنوان مولد 3 منظوره، گرمايش و سرمايش را نيز براي اين برجها تأمين ميكند. تحويل سيستمهاي پيلسوختي PuerCell در ژانويه سال 2009 صورت ميگيرد.
تمركز بر مراكز داده و مزارع سرور:
اين گزارش مراكز داده و مزارع سرورها را كه بازار بالقوه براي پيلهاي سوختي نيروگاهي هستند يادآوري ميكند. ما معتقديم، اين زمينه مانند يك غول بزرگ خوابيده است كه اگر بهوسيله پيلهاي سوختي بيدار شود ميتوانند به علت حجم تقاضاي بالا در اين بخش، بازار بزرگي را خلق كند. در اين قسمت گزارش به صورت ويژه، سابقهاي از اين بازار و دليل تمركز بر آن جهت كاهش تقاضاي انرژي نشان داده ميشود.
نياز به برق از طريق تكثير وسيع كامپيوترهاي شخصي همه جا وجود دارد. كامپيوترها، نوتبوكها و ساير تجهيزات الكترونيك شخصي نظير Blackberry ها و هر آنچه ذخيرهسازي الكترونيكي داده ميكند از اين نمونه هستند. در اتاقهاي سرور بسته به اندازه اداره و نيازمنديهاي داده، سرور با دانسيته بالاتر شامل پهناي باد بيشتر وجود دارد و به همراه آن تهويه مطبوع نيز نياز است.
مزارع سرور داراي پمپهاي استروئيد هستند و هركدام شامل هزارها و يا ميليونها سرور ميباشند كه با يكديگر جمع شدهاند. مزارع سرور كه توسط google عمل ميكنند محتملاً شامل بيش از يك ميليون سرور ميباشد.
غالب افراد در مورد ميزان تقاضاي انرژي اين مراكز داده نميدانند. در تعدادي از مطالعات اخير كه از سوي دولت امريكا صورت گرفته است تقاضاي برق بخشهاي گروههاي سيلكونولي (Silicon Valley) و آزمايشگاه ملي لارنسبركلي در امريكا محاسبه شده است. نمودار 9 و 10 از آزمايشگاه لارنسبركلي، مدل تقاضاي جهاني اين بخش را نشان ميدهد.
در سال 2005 ميزان برق مصرفي در مراكز داده 130 تراوات ساعت در سال محاسبه شد كه 8/0 درصد فروش برق جهاني در يك سال است. تنها در امريكا اين ميزان 40 تراوات ساعت بوده است.
با افزايش تقاضا براي ذخيرهسازي اطلاعات از قوانيني چون قانون (2002) Sarbanes- Oxley امريكا كه كليه شركتها را به ارتباطات الكترونيكي ديجيتال وادار ميكند به همراه رشد اطلاعات در وسايل الكترونيكي شخصي نظير PDA و ازدياد سرورها با پهناي با چگالي زياد (نمودار 9) موجب رشد 40 درصدي تقاضاي برق تا سال 2010 ميشود. اينها به بازار انبوه برق اضافه ميشوند.
مشابه ميزان برقي كه براي سرورها مصرف ميشود، براي سرد كردن آنها نيز نياز است. در مقاله جديدي بر روي مزارع سرور در مجله Fortune، اين گفته برجسته شده است كه قفسههاي سرور ميتواند به داغي برج 7 فوتي از آونهاي تستر باشد. آنها بقدري گرم هستند كه يك شركت معادل دلاري كه براي تأمين برق يك سرور هزينه ميكند، بايستي براي تهويه مطبوع نيز هزينه كند تا آن را سرد نگه دارد.
اين خيلي غيرمنتظره نيست كه بدانيد توسعه مزارع سرور جديد برخلاف ادارات مراكز اطلاعات پايه كه تا حدي مستقل از مكان هستد، تعدادي معيارهاي كليدي هستند از جمله دسترسي به الكتريسيته ارزان و سرمايش افزايش و يا در نهايت تغييرات دمايي بيشتر ميباشد.
به دنبال اين تقاضاي زياد و درحال رشد براي برق برخي شركتها سراغ پيلهاي سوختي رفتند. درحال حاضر كارهاي انجام شده در اين زمينه در واحدهاي rack mountable UPS هستند كه توسط APC، هيدروژنيك، FuturE و Rittal توسعه مييابند. اين واحدها براي جايگزيني بانكهاي باتريها با برق UPS در فضاهاي بسته اماكني كه شرايط آلاينده سختگيرانه دارد طراحي شدهاند. واحدهايي كه هماكنون در بازار وجود دارند از نوع پليمري بوده و با هيدروژن فشرده كار ميكنند و كاركرد UPS را زماني كه برق شبكه قطع است، تأمين ميكنند. پول بيشتر، چالشهاي بيشتر و فرصتهاي بيشتر از تأمين برق و سرمايش تركيبي (CCP) براي اتاقهاي سرور حاصل ميشود.
سيستمهاي سرمايش متداول سوختهايي مثل گاز طبيعي را ميسوزانند و يا برق را بهعنوان رانشگر موتور الكتريكي براي كمپرسور مورد استفاده در افزايش فشار بخار ماده سرد كننده بهكار ميبرند. چيلرهاي جذبي گرما را براي تأمين سرمايش بهكار ميبرند. در واقع گرما بهعنوان محصول ارزان و مازاد وارد چيلرهاي جذبي شده و آنها بهعنوان راهحلي مؤثر وارد بازار ميشوند. لذا ديگر سيستمهاي متداول مؤثر نيستند و براي اين دليل است كه پيلهاي سوختي بهعنوان واحدهاي CHP امروزه به جستجوي واحدهاي CCP و اتصال چيلرهاي جذبي به واحد هستند. تا به امروزه شركتهاي CFC Solution و UTC Power نصبهاي نمايشي از اين تكنولوژيها داشتهاند.
پيلهاي سوختي نيروگاهي بزرگ پتانسيل عظيمي را در اين بخش ارائه ميدهند زيرا آنها مدولار هستند. بنابراين هر افزايش تقاضا را ميتوانند جوابگو باشند. ميتوانند شبكه گاز طبيعي را اشغال كنند، از اشباع شبكه جلوگيري ميكنند. مستقل دمايي هستند و ميتوانند گرماي مازاد با درجه بالا و يا پايين توليد كنند. اما دو واقعيت در مورد آنها وجود دارد. اولين كه به لحاظ فني بايد ضريب اطمينان حاصل كنند و دوم آنكه فعالان بايستي واقعاً قادر به مواجه با تقاضاي بازار باشند:
1- ضريب اطمينان- دسترسي برق براي مراكز اطلاعاتي بهويژه مزارع سرور بايستي بسيار مطمئن باشد. دسترسي برق آنها براي اين مراكز بايد 99999/99 درصد در زمان باشند. هر قطعي برق ميتواند ميليونها دلار به اين شركتها ضرر بزند و اين دليلي است كه سيستمهاي UPS و مولدها پيش پا افتاده شدهاند.
2- قابليت توليد: مورد دوم در مورد بازار، قابليت توليد است. هركدام از مزارع سرور جديد ميتوانند تقاضاي برق تا 125 مگاوات داشته باشند اما در حال حاضر توليد برق در بخش پيلسوختي چنين قابليتي را نميدهد.
مروري بر شركتها:
خلاصه مروري از آخرين دستاوردهاي شركت كليدي در اين بخش در ادامه ارائه ميشود. البته اين يك ليست انحصاري از كليه شركتهايي كه در اين زمينه مشغول بهكار هستند، نيست.
شركت پيلهاي سوختي Ansaldo: (ايتاليا و پيلسوختي كربنات مذاب)
اين شركت سيستمهاي يكپارچه پيلسوختي را با استفاده از فنآوري پيلسوختي كربنات مذاب خود براي محدوده 100 كيلووات تا مگاوات توسعه ميدهد و آنها را وارد بازار ميكند. درحال حاضر اين شركت بر روي پروژههاي نمايشي مرحله Beta كار ميكند و در طي 12 ماه گذشته 2 قرارداد توسعهاي امضا نموده است.
اين شركت با Enel همكاري ميكند كه سيستم توليد سهمنظوره يكپارچه كربنات مذاب تا توان 5/0 مگاوات را توسعه، ساخته و تست ميكند و از فنآوري پيلسوختي شركت Ansaldo استفاده ميكند.
قرارداد ساخت آن تا اواسط 2009 در مركز تحقيقاتي Enel در ايتاليا ميباشد.
قرارداد دوم با شركت سيستمهاي پيشرانهL-3 Communications combat (L-3 CPS) است. و براي توسعه و بازاريابي سيستمهاي توليد انرژي پيلسوختي در امريكاي شمالي با اهداف نظامي همكاري ميكند.
همچنين يك همكاري تجاري با پروژه اتحاديه اروپا دارد و سيستمهاي پيلسوختي كربنات مذاب با گازهاي زيستي را توسعه ميدهند. قطعات BoP متفاوتي در دست توسعه دارد كه شامل واحد خالصسازي گاز زيستي و يك چيلر با تكنولوژي كربنات مذاب دارد. هدف اين پروژه دو آزمايش ميداني يك مگاوات در ايتاليا و اسپانيا براي سالهاي 2010 و 2011 است.
شركت CFC Solution: (آلمان، پيلسوختي كربنات مذاب)
اين شركت (قبلاً MTU CFC) استكهاي شركت FuelCell Energy را در داخل واحدهاي Hot Module خود براي بازار اروپا يكپارچه ميكند.
اين خيلي غيرمنتظره نيست كه بدانيد توسعه مزارع سرور جديد برخلاف ادارات مراكز اطلاعات پايه كه تا حدي مستقل از مكان هستد، تعدادي معيارهاي كليدي هستند از جمله دسترسي به الكتريسيته ارزان و سرمايش افزايش و يا در نهايت تغييرات دمايي بيشتر ميباشد.
به دنبال اين تقاضاي زياد و درحال رشد براي برق برخي شركتها سراغ پيلهاي سوختي رفتند. درحال حاضر كارهاي انجام شده در اين زمينه در واحدهاي rack mountable UPS هستند كه توسط APC، هيدروژنيك، FuturE و Rittal توسعه مييابند. اين واحدها براي جايگزيني بانكهاي باتريها با برق UPS در فضاهاي بسته اماكني كه شرايط آلاينده سختگيرانه دارد طراحي شدهاند. واحدهايي كه هماكنون در بازار وجود دارند از نوع پليمري بوده و با هيدروژن فشرده كار ميكنند و كاركرد UPS را زماني كه برق شبكه قطع است، تأمين ميكنند. پول بيشتر، چالشهاي بيشتر و فرصتهاي بيشتر از تأمين برق و سرمايش تركيبي (CCP) براي اتاقهاي سرور حاصل ميشود.
سيستمهاي سرمايش متداول سوختهايي مثل گاز طبيعي را ميسوزانند و يا برق را بهعنوان رانشگر موتور الكتريكي براي كمپرسور مورد استفاده در افزايش فشار بخار ماده سرد كننده بهكار ميبرند. چيلرهاي جذبي گرما را براي تأمين سرمايش بهكار ميبرند. در واقع گرما بهعنوان محصول ارزان و مازاد وارد چيلرهاي جذبي شده و آنها بهعنوان راهحلي مؤثر وارد بازار ميشوند. لذا ديگر سيستمهاي متداول مؤثر نيستند و براي اين دليل است كه پيلهاي سوختي بهعنوان واحدهاي CHP امروزه به جستجوي واحدهاي CCP و اتصال چيلرهاي جذبي به واحد هستند. تا به امروزه شركتهاي CFC Solution و UTC Power نصبهاي نمايشي از اين تكنولوژيها داشتهاند.
پيلهاي سوختي نيروگاهي بزرگ پتانسيل عظيمي را در اين بخش ارائه ميدهند زيرا آنها مدولار هستند. بنابراين هر افزايش تقاضا را ميتوانند جوابگو باشند. ميتوانند شبكه گاز طبيعي را اشغال كنند، از اشباع شبكه جلوگيري ميكنند. مستقل دمايي هستند و ميتوانند گرماي مازاد با درجه بالا و يا پايين توليد كنند. اما دو واقعيت در مورد آنها وجود دارد. اولين كه به لحاظ فني بايد ضريب اطمينان حاصل كنند و دوم آنكه فعالان بايستي واقعاً قادر به مواجه با تقاضاي بازار باشند:
1- ضريب اطمينان- دسترسي برق براي مراكز اطلاعاتي بهويژه مزارع سرور بايستي بسيار مطمئن باشد. دسترسي برق آنها براي اين مراكز بايد 99999/99 درصد در زمان باشند. هر قطعي برق ميتواند ميليونها دلار به اين شركتها ضرر بزند و اين دليلي است كه سيستمهاي UPS و مولدها پيش پا افتاده شدهاند.
2- قابليت توليد: مورد دوم در مورد بازار، قابليت توليد است. هركدام از مزارع سرور جديد ميتوانند تقاضاي برق تا 125 مگاوات داشته باشند اما در حال حاضر توليد برق در بخش پيلسوختي چنين قابليتي را نميدهد.
مروري بر شركتها:
خلاصه مروري از آخرين دستاوردهاي شركت كليدي در اين بخش در ادامه ارائه ميشود. البته اين يك ليست انحصاري از كليه شركتهايي كه در اين زمينه مشغول بهكار هستند، نيست.
شركت پيلهاي سوختي Ansaldo: (ايتاليا و پيلسوختي كربنات مذاب)
اين شركت سيستمهاي يكپارچه پيلسوختي را با استفاده از فنآوري پيلسوختي كربنات مذاب خود براي محدوده 100 كيلووات تا مگاوات توسعه ميدهد و آنها را وارد بازار ميكند. درحال حاضر اين شركت بر روي پروژههاي نمايشي مرحله Beta كار ميكند و در طي 12 ماه گذشته 2 قرارداد توسعهاي امضا نموده است.
اين شركت با Enel همكاري ميكند كه سيستم توليد سهمنظوره يكپارچه كربنات مذاب تا توان 5/0 مگاوات را توسعه، ساخته و تست ميكند و از فنآوري پيلسوختي شركت Ansaldo استفاده ميكند.
قرارداد ساخت آن تا اواسط 2009 در مركز تحقيقاتي Enel در ايتاليا ميباشد.
قرارداد دوم با شركت سيستمهاي پيشرانهL-3 Communications combat (L-3 CPS) است. و براي توسعه و بازاريابي سيستمهاي توليد انرژي پيلسوختي در امريكاي شمالي با اهداف نظامي همكاري ميكند.
همچنين يك همكاري تجاري با پروژه اتحاديه اروپا دارد و سيستمهاي پيلسوختي كربنات مذاب با گازهاي زيستي را توسعه ميدهند. قطعات BoP متفاوتي در دست توسعه دارد كه شامل واحد خالصسازي گاز زيستي و يك چيلر با تكنولوژي كربنات مذاب دارد. هدف اين پروژه دو آزمايش ميداني يك مگاوات در ايتاليا و اسپانيا براي سالهاي 2010 و 2011 است.
شركت CFC Solution: (آلمان، پيلسوختي كربنات مذاب)
اين شركت (قبلاً MTU CFC) استكهاي شركت FuelCell Energy را در داخل واحدهاي Hot Module خود براي بازار اروپا يكپارچه ميكند.
عكس1- محصول جديد شركت HM 320 Hot Module: CFC Solutions
بزرگترين شركت توسعه در سال اخير، HM320 با توان 363 كيلووات و 250 كيلووات با بازدهي 45 درصد را آغاز نمود. به همراه آن HM 320 CFC Solutions براي واحدهاي 400 و 500 كيلووات و يك مگاوات براي سالهاي 2009، 2010 و 2011 درحال توسعه است.
به همراه ساير شركتهاي اروپايي كه در اين موضوع كار ميكند، انتظار ميرود ما شاهد افزايش فعاليت اين شركت در طي 7 سال آينده از سوي بودجه JTI اروپا باشيم. همچنين آلمان از برنامه نوآوري ملي (NIP) بر روي شركت پيلسوختي ملي متمركز شده است تا از مراحل نمايش به بازار تجاري برسند.شركت FuelCell Energy: (امريكا، كربنات مذاب)
در بخش محصولات در كلاس مگاوات اين شركت با محصول PFC خود پيشتاز است و امروزه اين شركت بر روي كاهش هزينهها و فروش در بازارهاي كليدي متمركز شده است.
اين شركت همانند CFC Solutions سيستمها را براي مارابني (ژاپن) و Posco Power (كره جنوبي) تأمين ميكند. سفارشات Posco در مقياس 40 مگاوات است كه اين شركت سيستم كامل FuelCell Energy را ميگيرد و آن را راهاندازي ميكند (اواخر سال 2008). البته فقط يك مرتبه شركت Posco محصول اين شركت را راهاندازي ميكند پس از آن شركت FuelCell Energy استك را تحويل داده و شركت Posco، BoP را توليد نموده و كارهاي يكپارچهسازي را خود انجام ميدهد.
در امريكا شركت FuelCell Energy با كاليفرنيا طي پروژه SGIP و كنكتيكات بهعنوان دو بازار كليدي و مهم ارتباط دارد.
در سال جاري اين شركت تحت پروژه "Project 150" در 3 پروژه 2/16 مگاواتي با نيروگاه DFC3000 شركت دارد. اولين پروژه در ميلفورد است كه يك پروژه 7/8 مگاواتي ميباشد و 3 نيروگاه DFC3000 با يك Turbo Expander 5/1 مگاواتي يكپارچه ميشدند. 2 پروژه ديگر براي بيمارستانهاي ايالت با توانهاي 8/4 و 4/2 مگاوات هستند و به ترتيب براي كاربرد CHP و استرليزه كردن بهكار ميروند.
برنامه كاهش قيمت اين شركت نيز با موفقيت انجام شده است و 20 درصد كاهش قيمت در سال 2008 از دو نيروگاه DFC1500 و DFC3000 داشتهاند. اين شركت قول مثبت داده كه با فروش واحدهاي بيشتر، افت قيمت بيشتري خواهد داشت.
طبق آنچه در اين گزارش مشاهده ميكنيم، 60 درصد از همه سفارشات واحدهاي بزرگتر از يك مگاوات تا سال 2009 براي واحد DFC3000 ميباشد.
شركت Fuji Electric: (ژاپن، پيلسوختي اسيد فسفريكي)
اين شركت بازاريابي واحد 100 كيلوواتي پيلسوختي خود را آغاز نموده و هدف خود را افزايش سالانه 50 واحد از سپتامبر 2008 اعلام نمود. بازارهاي هدف اين واحدها شامل دفع زباله، كارخانجات شيميايي، پالايشگاههاي نفتي كه هيدروژن و متانول را ذخيره ميكنند و در ساختمانهايي نظير بيمارستانها كه با گاز شهري تأمين ميشوند و در آنجا واحد پيلسوختي در مواقع اضطراري قطع گاز ميتواند با سوخت LPG روشن شود. در اين حالت توان خروجي از واحد تا 70 كيلووات افت ميكند و ميتواند براي 3 ساعت با يك سيلندر 50 كيلوگرمي LPG كار كند.
مظنه نصب اين واحد در منطقه 650 هزار دلار است.
شركت HydroGen: (امريكا، پيلسوختي اسيد فسفريكي)
همانطور كه قبلاً ذكر شد، شركت HydroGen سال پر فراز و نشيبي را طي نموده است. در ابتداي سال اين شركت وارد قرارداد استراتژيك با شركت سامسونگ گشت كه سامسونگ حق توزيع انحصاري براي بازاريابي و فروش محصولات نيروگاه پيلسوختي اسيد فسفريكي را در آسيا و خاورميانه بهدست آورد. اين قرارداد همچنين شامل يك ضميمه بود كه مضمون آن فروش اوليه 5 واحد پيلسوختي در حد مگاوات به سامسونگ بود و يك توافق با HydroGen براي توسعه واحد چند مگاواتي كه با گاز طبيعي راهاندازي شود، انجام گرفت. به همراه فروش واحدها به سامسونگ مشخص شده كه تعدادي از سيستمهاي پيلسوختي بهعنوان توليدكننده انرژي مستقل تحت PPA كار ميكنند.
با امضاي اين قرارداد HydroGen مجبور به اخراج دوسوم از كاركنان خود شده و هماكنون در جستجوي بودجه كوتاهمدت براي ادامه سرمايهگذاري است.
شركت هيدروژنيك: (امريكا- پيلسوختي پليمري)
شركت هيدروژنيك با شركت APC (تبديل برق امريكا) از سال 2006 در زمينه آزمايش rack mountable، جانشين استكهاي پيلسوختي براي خط UPS شركت APC همكاري ميكند. نسل دوم محصول اين شركت FCXR يك سيستم UPS است كه در يك قفسه استاندارد 19 اينچي نصب شده است. اين واحد قابليت افزايش مقياس از 10 تا 30 كيلووات را دارد و با هيدروژن مستقيم كار ميكند.
در مورد قيمت اين شركت ادعا نموده كه اين واحد براي بيش از 2 ساعت كاركردن، هزينه نهايي پايينتري نسبت به باتريهاي سرب اسيدي دارند.
زيمنس: (امريكا، پيلسوختي اكسيدجامد)
شركت زيمنس بر روي طراحي پيلسوختي اكسيدجامد Delta 8 از سال 2006 تحت برنامه SECA امريكا كار ميكند و سال گذشته نتايج طراحي Delta 9 خود را نيز منتشر نمود.
در حين اينكه اين شركت بر روي واحدهاي كوچك (كمتر از 10 كيلووات) فعاليت دارد يكي از 3 تيم كاري آن بر روي واحد 100 مگاواتي بهعلاوه واحد پيلسوختي ذغالي فعاليت دارد.
طبق يك گزارش غيررسمي شركت زيمنس واحدهاي اكسيدجامد خود را به يكباره فروخته است كه اگر اين ادعا صحت داشته باشد، براي بار دوم زيمنس خود را از تحقيق و توسعه پيلهاي سوختي كنار كشيده است.
سيستمهاي پيلسوختي رولز- رويس: (امريكا- پيلسوختي اكسيدجامد)
در سال 2008 پنداشته ميشد كه اين شركت اقدام بزرگي براي واحدهاي پيلسوختي اكسيدجامد آغاز نموده است اما هدف فعلي آن براي سال 2008 آزمايش يك واحد 250 كيلوواتي و راهاندازي آن براي 100 ساعت در سال 2008 است.
شركت UTC Power: (امريكا، پيلسوختي اسيد فسفريك)
اين شركت در سال گذشته در بخش نيروگاهي بزرگ با اعلام جزئيات واحد 400 كيلوواتي و تعداد پيشفروش آن در مقياس 8/4 مگاوات كه پيشتر ذكر شد، پيشرفت خوبي داشت.
PureCell 400 با توان 400 و 500 كيلووات در كاربردهاي CHP، CCP ميتواند در كاربردهاي متصل و يا جدا از شبكه كاربرد دارد.
افزايش بازدهي و كاهش هزينه و برخي ادعاها كه در برخي زمينهها، هزينه الكتريسيته اين واحد از برق شبكه نيز ارزانتر است، دليل فروش قابل توجه اين واحد جديد ميباشد. بديهي است كه اين قيمت بستگي زيادي به قيمت خوراك ورودي دارد كه مقدمتاً گاز طبيعي خواهد بود. در سال 2010، راهاندازي با گاز هاضم بيهوازي نيز يكي از گزينهها ميباشد.
شركت Wärtsilä: (فنلاند،اكسيدجامد)
Wärtsilä يكي از انگشتشمار شركتهاي غيرامريكايي فعال در زمينه پيلهاي سوختي نيروگاهي بزرگ است.
اين شركت درحال توسعه نمونه نخست WFC 20 است و در نظر دارد كه اولين واحد 20 كيلوواتي را در سال 2008 به نمايش درآورد.
توسعه واحدهاي بزرگتر در محدوده تواني 50 تا 250 كيلووات براي سال 2009 تا 2011 برنامهريزي شده است. استك اين واحدها توسط شريك آن Topsoe Fuel Cells ساخته ميشود.
در امسال يك Wärtsilä با خروجي توان 20 كيلووات و گرماي 14 تا 17 كيلووات در نمايش خانگي Vaasa در فنلاند ديده شد.
اين شركت از سال 2015 محصولات خود را تجاري خواهد نمود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر